جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳
تغییر ذهنیت مهم‌ترین راهکار سبز شدن شرکت‌ها

تجربه شرکت‌ها در استقبال از فرصت‏‏‌های ویژه پایداری

تغییر ذهنیت مهم‌ترین راهکار سبز شدن شرکت‌ها

جنبش پایداری بیش از همیشه شرکت‌های کوچک تا بزرگ را تحت فشار قرار داده است. جامعه خواهان توجه آنها به آثار زیست‏‏‌محیطی و اجتماعی فعالیت‏‏‌هایشان است. از آنها می‏‏‌خواهند که مسوولانه رفتار کنند و نقشی در بهبود شرایط زیست‏‏‌محیطی و اجتماعی محیط داشته باشند.

سیاستگذاران نیز به سمت تشدید قوانین و مقررات دولتی می‏‏‌روند تا شرکت‌ها را وادار به اتخاذ رویکردهای سبزتر یا انسان‏‏‌دوستانه‏‏‌تر کنند. در دهه اخیر چند کشور از جمله هند، قوانین جدیدی در این رابطه وضع کرده‏‏‌اند و انتظار می‌رود که در سال‌های پیش‏‏‌رو هم شاهد تدوین مقررات جدید اقتصادی در دیگر کشورها باشیم.

اما آنچه به نظر می‏‏‌رسد، نه ناکارآمد بودن، بلکه کم‏‏‌کارآمد بودن چنین فشارهای اجتماعی و دولتی بر شرکت‌هاست. با آنکه نمی‌توان و احتمالا نباید از چنین مطالباتی دست برداشت، موثرترین راهکار برای سبز شدن و مسوولانه رفتار کردن شرکت‌ها، تغییر ذهنیت‏‏‌ها و اصول کار آنهاست. پیشنهاد ما آن است که به جای تمرکز بر مدیریت منافع متضاد، به دنبال ایده‏‏‌هایی بدون تضاد منافع باشیم.

رویه‌‌‌های رایج کارآفرینی و مدیریت شرکت‌ها، لزوما آنها را به سمت فعالیت‌‌‌های سودآور و ناپایدار می‌‌‌برد. در اغلب مدل‌‌‌های کسب و کار، منافع سرمایه‌گذاران و مدیران در تضاد با منافع برخی ذی‌نفعان مانند دولت، جامعه و محیط‌‌‌زیست قرار می‌گیرد.

تا زمانی که چنین تضادی وجود دارد، توجه صرف به الزام و اجبار چندان راهگشا نخواهد بود؛ به‌‌‌ویژه که تا زمان وجود تضاد در منافع، شرکت‌ها برای دور زدن قوانین و فریب افکار عمومی وسوسه خواهند شد (مانند بحثی که در فرار مالیاتی و نمایش‌‌‌های تصنعی در برخی موسسات خیریه جهان وجود دارد). البته یافتن ایده‌‌‌ها و مدل‌‌‌هایی بدون تضاد منافع چندان ساده نیست و در ادامه فقط نمونه‌‌‌هایی از آن را نقل می‌‌‌کنیم.

از دیگر ویژگی‌‌‌های شرکت‌های سنتی، تمرکز آنها بر فعالیت‌‌‌های زودبازده و کوتاه‌‌‌مدت است. اغلب صبر سرمایه‌گذاران کم است و از مدیران خرد تا سیاستگذاران کلان دولتی خود را موظف می‌‌‌دانند که طی دوران کوتاه تصدی، عملکردی مثبت از خود نشان دهند.

به این دلیل، مدیران دولتی اغلب باید در بازه‌‌‌های ۲ساله، ۴ ساله و حداکثر ۸ساله عملکردی قابل ارائه داشته باشند تا شانس انتخاب یا انتصاب مجدد به دست آورند. این وضعیت در شرکت‌های خصوصی و فعال در بازار سهام، پررنگ‌‌‌تر است؛ تا جایی که برخی مدیران به دلیل انتظارات از گزارش‌‌‌های فصلی، باید میزان زیادی از توجه خود را به برنامه‌‌‌های سه‌ماهه اختصاص دهند.

ذهنیت اقتصادی و مدیریتی از دیگر عوامل اثرگذار بر شیوه کنونی فعالیت‌‌‌های شرکت‌هاست که از جمله آنها می‌توان به مسأله رقابت و بهره‌‌‌وری اشاره کرد. هر دو موضوع، از اصول بدیهی فعالیت اقتصادی انگاشته می‌شود.

شرکت‌ها خود را ملزم می‌‌‌دانند که با سایر شرکت‌ها به رقابت بپردازند و اغلب، این رقابت به حوزه‌‌‌های دیگر مانند رقابت با طبیعت نیز کشیده می‌شود (حتی اگر ناخودآگاه باشد). در بحث بهره‌‌‌وری نیز در بیشتر موارد شاهد توجه به افزایش خروجی‌‌‌ها هستیم نه کاهش ورودی‌‌‌ها؛ در حالی که هر دو روش می‌تواند بهره‌‌‌وری را افزایش دهد.

چنین تغییراتی در ذهنیت، تقریبا غیرممکن و رویایی به نظر می‌رسد ولی مثال‌‌‌های زیر شاید بتوانند ذهن و قلب را به فرصت‌‌‌های ممکن باز کنند.

تجربه یک موسسه خیریه

راب گروشن (Rob Groeschen) در سال ۱۹۹۹ شرکت ریسورس وان (Resource One) را به عنوان متخصص بازیافت ضایعات و پسماندهای خطرناک در آمریکا بنیان‌گذاری کرد. سال ۲۰۰۴ نیز موسسه غیرانتفاعی این‌‌‌ریترن (InRETURN) را ایجاد کرد.

او موسسه اخیر را برای استخدام برادر بزرگ‌ترش، تام ایجاد کرد که چند سال قبل در تصادفی مرگبار، دچار آسیب مغزی شده بود. تصادف تام باعث شد تا راب، احساس همدردی عمیقی با معلولان ذهنی پیدا کند و به دنبال ایجاد یک فضای کار برای بهره‌‌‌مند شدن از پتانسیل‌‌‌های آنها بگردد.

این‌‌‌ریترن فعالیت‌‌‌های اقتصادی و تولیدی دارد. به عنوان مثال، پوشک‌‌‌های ضایعاتی را از شرکت‌های بزرگ مانند پراکتر‌اند گمبل جمع‌‌‌آوری کرده و از آن محصولی به نام جوراب جاذب (آب و روغن نشتی در کارخانه‌‌‌ها) می‌‌‌سازند. چنین اقدامی منطبق با الزامات قانونی و گاه رویه‌‌‌های زیست‌‌‌محیطی فراتر از الزام است.

اغلب نیز هر دو شرکت تامین‌‌‌کننده مواد و خریدار محصولات نهایی، بابت ارزش‌‌‌افزوده ارزشمند این‌‌‌ریترن به آنها مبالغی هم‌‌‌سطح نرخ بازار پرداخت می‌کنند. به این سادگی، کسب و کار آنها نفع می‌‌‌برد، تامین‌‌‌کنندگان نفع می‌‌‌برند، خریداران محصولات نهایی نفع می‌‌‌برند و محیط‌‌‌زیست و دولت نیز حمایت می‌‌‌شوند. اما راب، بیش از همه بابت بازگشت کارکنانش به جامعه خوشحال است.

بدون این‌‌‌ریترن، کارکنان آنها به ندرت فرصتی برای عبور از بحران‌های پس از آسیب مغزی پیدا می‌‌‌کردند و شاید تا آخر عمر در خانه خود به نوعی حبس و منزوی می‌‌‌شدند. در موسسه آنها، آسیب‌‌‌دیدگان مغزی صدقه دریافت نمی‌‌‌کنند و از طریق شغل خود، نقشی مفید در جامعه دارند.

این وضعیت به افزایش اعتماد به نفس آنها، بهبود مهارت‌‌‌های اجتماعی و در نهایت بازگشت به مشاغل عادی می‌‌‌انجامد. مدل کسب و کار موسسه آنها نیز باعث می‌شود که ضایعات برخی کارخانه‌‌‌ها و شرکت‌ها به عنوان مواد اولیه دیگر کارخانه‌‌‌ها استفاده شده و با افزایش دفعات استفاده از مواد، فشار زیادی از طبیعت برداشته شود.

میراثی به‌نام قنات

در حالی بسیاری از کسب و کارها و شرکت‌های امروزی بر فعالیت‌‌‌های زودبازده متمرکز هستند که در ایران میراثی به نام قنات داریم. طراحی و حفر قنات یکی از شگفت‌‌‌آورترین و کم‌‌‌تضادترین فعالیت‌‌‌هایی است که نیاکان ما به آن اشتغال داشته‌‌‌اند. گفته می‌شود که تاریخچه قنات در ایران به بیش از ۵‌هزار سال می‌رسد و شاید قدمتی برابر با تمدن ایرانی داشته باشد.

قنات‌‌‌ها موجب آبادانی و رونق کشاورزی بسیاری از مناطق کشور بوده‌‌‌اند. حتی در کنار باغداری و کشاورزی، زیرساخت‌‌‌ها و حرفه‌‌‌های دیگری مانند ساعت آبی و آسیاب آبی رشد کرده‌‌‌اند. شگفتی آنجاست که هنوز کشاورزی برخی مناطق از این قنات‌‌‌های قدیمی بهره می‌‌‌برد؛ قنات‌‌‌هایی که عمر بسیاری از آنها ۲۰۰ سال است و برخی پس از حدود ۲۵۰۰ سال، هنوز زنده هستند.

علم و هنر کشف منابع آب زیرزمینی و انتقال آن به کیلومترها دورتر، یادگاری بزرگی است که شاید آن را از دست داده باشیم. در هر صورت، این مبحث مهم در تاریخ کشور، نشان می‌دهد که چگونه می‌توان ضمن افزایش تاب‌‌‌آوری، به انطباق خود با محیطی خشک و همزمان احترام به محیط‌‌‌زیست پرداخت.

آموزه آناستازیا

ولادیمیر میگره (Vladimir Megre) نویسنده کتابی ۱۰جلدی با نام آناستازیاست. این نویسنده روس، حرفه اصلی خود را کارآفرینی معرفی می‌کند و هدفش از نوشتن کتاب آناستازیا را انتشار آموزه‌‌‌هایی عنوان کرده است که از او شنیده است. آناستازیا، استاد فرزانه‌‌‌ای است که نویسنده کتاب، ادعا می‌کند در سال ۱۹۹۵ در جنگل‌‌‌های سیبری به صورتی تصادفی با او آشنا شده است.

ایده پیشنهادی میگره به نقل از آناستازیا، همکاری و کمک به طبیعت (به جای رقابت با آن) است. او پیشنهاد می‌کند که خانواده‌‌‌ها می‌توانند شروع به جنگل‌‌‌کاری اقتصادی (کاشت درختان میوه به صورت جنگلی) کنند. زمین موردنیاز برای طرح او دست‌‌‌کم ۵۰۰ متر (برای خانواده‌‌‌های کوچک) تا یک هکتار است. طرح او در اکثر مناطق قابل پیاده‌سازی است.

با بررسی چنین پیشنهادی متوجه می‌‌‌شویم که چنین فعالیتی، در قرن‌‌‌های دورتر بین سرخپوستان و برخی قبایل بومی آمریکای جنوبی و آسیای جنوبی رواج داشته است. این دانش حدود ۵۰ سال است که دوباره در حال تمرین و رواج یافتن است و با کلیدواژه‌‌‌هایی مانند کشاورزی دائمی (Permaculture)، باغداری جنگلی (Forest Gardening) و جنگل میوه (Food Forest) می‌توان اطلاعات بیشتری درباره آن به دست آورد.

منطق طرح در این است که در صورت فراهم بودن شرایط و مداخله نکردن انسان، تقریبا هر قطعه زمین می‌تواند پس از حدود ۱۰۰ سال تبدیل به یک جنگل شود. حال انسان به جای رقابت و تمرکز بر محدودیت‌های طبیعت، به مشاهده مکانیزم‌‌‌ها و نیروهای آن می‌‌‌پردازد.

سپس ضمن کمک به این نیروها برای تسریع فرآیند ۱۰۰ ساله، خود نیز از منافع آنها بهره‌‌‌مند می‌شود. در کشاورزی و صنایع غذایی مرسوم، تمرکز بر کشاورزی تک‌‌‌محصولی و صرفه‌‌‌جویی ناشی از مقیاس است.

هر سال نیز زمین از محصولات و مواد ارگانیک باقی‌مانده خالی شده و با سطحی خشک مواجه می‌‌‌شویم. این الگوی فعالیت، مصرف آب، آلودگی آب، تحلیل خاک و تشدید گرمایش جهانی را به دنبال دارد. در طرف مقابل، جنگل‌‌‌ها نیاز به فعالیت‌‌‌هایی مانند شخم زدن، کاشت هر ساله، سم‌‌‌پاشی، کود دادن و حتی آبیاری ندارند.

در مدل باغداری پیشنهادی کتاب آناستازیا، ۵۰ تا ۷۵‌درصد از سطح زمین به کاشت درختان جنگلی (شامل درختان میوه) اختصاص داده می‌شود و ۱۵ تا ۲۰‌درصد از وسعت نیز برای ایجاد یک برکه آب در نظر گرفته می‌شود. بقیه وسعت نیز فضایی برای خانه، درختان و محصولات کشاورزی اهلی‌‌‌تر و قسمت‌‌‌هایی برای کندوی زنبور، مرغداری و شاید نگهداری بز خواهد بود.

به این صورت، کشاورزی تک‌‌‌محصولی تبدیل به باغداری ۱۰۰ محصولی (گاه نیز تا بیش از ۵۰۰ محصول) می‌شود. به جای گیاهان یک‌ساله، درختان و گیاهان چند‌ساله کاشته می‌شود. به عبارتی کاشت فقط یک بار و برداشت محصولات به صورت سالانه انجام می‌شود.

در انتخاب گونه‌‌‌های گیاهی، محل کاشت آنها و کارکردهایشان نیز توجه زیادی می‌شود. در نهایت، انگار یک اکوسیستم کوچک پدید می‌‌‌آورد که هم‌‌‌افزایی‌‌‌ها و همکاری بین گونه‌‌‌ها منجر به احیای خاک و افزایش سرعت رشد و نمو گیاهان می‌شود. وجود برکه و اکوسیستم آبی به نوبه خود بر تنوع گونه‌‌‌های گیاهی و جانوری می‌‌‌افزاید.

به تدریج حیوانات، پرندگان و حشرات زیادی جذب می‌‌‌شوند و هیچ آفتی فضای مستعد برای گسترش آسیب‌‌‌زا نخواهد داشت. نکته مهم آن است که برگ‌‌‌ها و شاخه‌‌‌های هرس‌شده، روی سطح خاک بمانند و مثل جنگل‌‌‌ها به جذب آب باران و جلوگیری از تبخیر در تابستان کمک کنند. به این صورت، ممکن است پس از ۷ تا ۸ سال، نیاز به آبیاری به طور کامل از بین برود و سفره‌‌‌های آب زیرزمینی تغذیه شوند.

چنین جنگلی می‌تواند به راحتی ۱۰۰ تا ۵۰۰ سال باقی بماند و نسل‌‌‌های مختلفی از آن بهره ببرند. منافع آن حتی به طور غیرمستقیم (از طریق تغذیه سفره‌‌‌های آبی و تصفیه آلودگی هوا) به تمام ساکنان زمین، حیوانات، طبیعت، دولت و اقتصاد ملی می‌‌‌رسد. به عبارتی نمی‌توان در چنین طرحی، تضاد منافع یافت؛ ضمن آنکه از اجبار و دغدغه‌‌‌های ذهنی کاسته می‌شود.

در طرف دیگر، با آنکه بازدهی زمین‌‌‌ها افزایش می‌‌‌یابد، انگار مهم‌ترین توجیه اقتصادی آن، نزدیک به صفر شدن ورودی‌‌‌هاست. انتظار می‌رود که در سال‌های پیش‌‌‌رو نه الزاما فقط این طرح بلکه ایده‌‌‌های اقتصادی مشابهی رواج یابند که با حذف تضاد منافع، نیاز به اجبار بیرونی برای پایدارسازی فعالیت‌‌‌ها و مسوولیت‌‌‌پذیری زیست‌‌‌محیطی و اقتصادی کاهش یابد.

منبع


ویکی پلاست | مرجع بازار صنعت پلاستیک

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟ بلی خیر
امتیاز مطلب: 0%

تبلیغات در ویکی پلاست

نظرات کاربران

ارسال دیدگاه
همه حقوق این سایت متعلق به ویکی پلاست است طراحی و اجرا: نگاه حرفه ای
قیمت بازار اشتراک قیمت کانال تلگرام تبلیغات
قیمت بازار قیمت جهانی تلگرام واتس اپ تبلیغات
ویکی پلاست
سلام خوش اومدید
ویکی پلاست، خرید و فروش مواد اولیه نداره
چطور می تونم کمک‌تون کنم؟