- تاریخ انتشار ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
- تعداد بازدید 398 بازدید
- دسته بندی مدیران
- نظرات کاربران 0 دیدگاه
- اشتراک گذاری
wikiplast.ir
معجزه تواضع و فروتنی در رهبری
یکی از این کلمات فروتنی است که برای هر کسی معنایی دارد. بعضیها عاشق این کلمه و معنایش هستند و بعضیها از آن وحشت دارند و آن را بهمعنی نداشتن اعتمادبهنفس رهبری یا ترس قلمداد میکنند.
فروتن در لغتنامهی دهخدا به معانی خاشع، خاضع و متواضع آمده است. این یعنی باور داشته باشید که برتر از دیگران نیستید. اگر بخواهیم معنی آن را بسط بدهیم شاید این تعریف خوبی باشد: «خود را کوچک انگاشتن یا افتادگی.» در تجارت، کلمهی «فروتنی» برای اولین بار در کتاب «Good to Great» اثر جیم کالینز (Jim Collins)، نظر من را به خود جلب کرد.
در این کتاب، جیم کالینز شرکتهایی را بررسی میکند که از خوب به عالی رسیدند، در حالی که برای ۱۵ سال متوالی بازده سهامشان پایینتر از میانگین بازار بود و بعد از یک دورهی انتقالی، در ۱۵ سال بعد مجموع بازده سهامشان سه برابر میانگین بازار شده بود.
یکی از خصوصیاتی که در میان خیلی خصوصیات دیگر، این کمپانیها را از بقیه متمایز میکرد، این بود که همهی آنها رهبرانی در سطح ۵ داشتند. رهبران سطح ۵، رهبرانی هستند که به جای تمرکز بر خود، روی هدف بزرگتر که رساندن شرکت به حد اعلی است؛ متمرکز میشوند.
این رهبران، ترکیبی از ارادهی قوی و فروتنی فردی در اختیار دارند. آنها به نتایج فوقالعادهای دست پیدا میکنند، از چاپلوسی اجتناب میکنند و هرگز فخر نمیفروشند. به همین دلیل میتوانیم آنها را به عنوان نمونهی افراد فروتن معرفی کنیم.
مثال خوبی از رهبرانی که فروتنی را به حد اعلای خود رساندهاند، دیوید پاکارد (David Packard)، یکی از مؤسسان شرکت هیولت-پاکارد «Hewlett-Packard» [شرکت HP] است که جیم کالینز او را در درجهی اول، مردِ هیولت-پاکارد معرفی میکند و بعد به عنوان یک مدیرعامل. او مردی از جنس مردم است که با قدم زدن در قسمتهای مختلف شرکت مدیریت میکند.
یکی از نقل قولهایش این است: «شما نباید دربارهی هیچکدام از کارهایتان فخرفروشی کنید، فقط باید همیشه به تلاش ادامه دهید تا به چیز بهتری دست پیدا کنید.»
یکی دیگر از رهبران بزرگ، مدیرعامل شرکت خطوط لوله و انرژی آمریکای شمالی، اِنبریج (Enbridge) است که دو خصوصیت مدیریتی را با هم ادغام کرده است: نخست ارادهی قوی برای رسیدن به نتیجه و دوم فروتنی. او نیز به جای تمرکز بر خود، بر دیگران و منافع شرکت متمرکز شده است. او میگوید: «درسی که من از زندگی رهبران بزرگ گرفتهام این است که بزرگی از فروتنی و گاهی نادیده گرفتن خود، نشأت میگیرد.»
مشخص است که این رهبران و خیلی از رهبران دیگر مانند آنها، فروتنی را به معنای «ضعیف بودن» نمیدانند. برعکس، این ویژگی برای آنها منبع قدرت است. اما نادیده گرفتن خود، چیزی است که ما در فرهنگ رقابتی نمیتوانیم از آن چشمپوشی کنیم و معمولا از هر فرصتی برای به خود بالیدن استفاده میکنیم و بدون اینکه جملات زیبایی در تعریف از خودمان داشته باشیم، از خانه خارج نمیشویم.
ما معمولا فروتنی را با حقارت اشتباه میگیریم. فروتنی این نیست که خودمان را حقیر کنیم. فروتنی یعنی بدون اینکه دچار غرور شویم به کسی که هستیم، دستاوردها و ارزشی که داریم افتخار کنیم. فروتنی متضاد غرور و تکبر است، غرور و تکبری که باعث افول قهرمانان یونان باستان شد و حالا به همان شکل رهبران شرکتهای بزرگ را پایین میکشد.
فروتنی به اعتماد به نفس درونی مرتبط میشود و خود را به رُخ کسی نمیکشد. فروتنی یعنی به دیگران اجازه بدهیم لایههای استعدادهای ما را کشف کنند بدون اینکه به آنها ببالیم، یعنی مغرور نباشیم و برای رسیدن به خواستههایمان تلاش کنیم.
یک رابطهی متقابل بین دستاوردها و میزان فروتنی وجود دارد: هر چقدر مردم بالاتر میروند و هر چقدر دستاوردهایشان بیشتر میشود، باید فروتنیشان افزایش پیدا کند. آنهایی که پیروزیهای بیشتری دارند، کمتر لاف میزنند و هر چقدر بیشتر به خودشان اطمینان پیدا میکنند، تواضعشان بیشتر میشود.
به قول ادوارد فردریک هالفیکس (Edward Frederick Halifax) «شایستگی مانند رودخانه است، هر چقدر عمیقتر باشد، آرامتر است.» ما همگی افرادی را که چنین خصوصیاتی دارند، دیدهایم و تحسینشان میکنیم.
همچنین افرادی را نیز در محیطهای کاریمان میشناسیم که بدون اینکه توجه دیگران را به خود جلب کنند، همیشه کارها را به خوبی پیش میبرند.
کارمندی را تصور کنید که با احساس عمیقی از وظیفهشناسی تا آخر وقت کار میکند، منشیای که بعد از ساعت اداری در شرکت تنها میماند تا نامهای را دریافت کند یا مدیری که بدون اینکه کسی متوجه شود، قرار شخصیاش را لغو میکند تا برای قرار کاری به شهر دیگری برود؛ درست مانند فرد نیکوکاری که به صورت ناشناس به دیگران کمک میکند.
فروتنی یک میان-فضیلت است که اصول مختلفی را در بر میگیرد به عنوان مثال، ما با خیال راحت میتوانیم اعلام کنیم که اصالت بدون وجود فروتنی وجود ندارد. چرا؟ چون در زندگی یک رهبر همیشه مواقعی وجود دارند که او پاسخ همهی سؤالات را نمیداند. در این مواقع فروتنی حکم میکند که به این نکته اعتراف و از دیگران درخواست کمک کند.
نشانهی دیگر از رهبری که فروتنی دارد، طرز رفتارش با دیگران است. این رهبران با همه، بدون توجه به جایگاه اجتماعیشان، محترمانه برخورد میکنند. چند سال پیش یادم میآید که این نوشته را در جایی خواندم: «نشانهی شریف بودن انسان طرز رفتار او با کسانی است که هیچ فایدهای برایش ندارند.»
وقتی ما به مسائل با دیدهی تواضع نگاه میکنیم، اتفاق جالب دیگری نیز رخ میدهد: وقتی ذهن باز داشتن و کنجکاوی را به حفظِ دیدگاه شخصیمان ترجیح میدهیم، درهای فرصتهای جدید به روی ما باز میشوند.
بنابراین، مانند افراد مبتدی، تمایل داریم که از تجارب دیگران بیاموزیم. ما از ناامنی به سوی امنیت و از اعمال زور به سمت اجازه و اختیار دادن حرکت میکنیم و به جای اینکه به دنبال تصدیق دیگران باشیم، به دنبال روشنبینی هستیم و از همه مهمتر اینکه دیگر نگران اینکه بدون عیب و نقص باشیم نخواهیم بود و در عوض از در لحظه بودن لذت میبریم.
در اینجا چند پیشنهاد در مورد فروتنی مطرح میکنم:
1-مواقعی وجود دارند که زیر پا گذاشتن غرور کار دشواری است و در نتیجه نمیتوان به راحتی فروتنی را تجربه کرد. هر دو طرف میخواهند بدون عیب و نقص به نظر برسند.
اگر در چنین موقعیتی قرار گرفتید، سعی کنید با استفاده از چند استراتژی اجازه ندهید کنترل موقعیت از دستتان خارج شود. میتوانید این کار را امتحان کنید: برای چند لحظه صحبت نکنید و به فرد مقابل اجازه بدهید تا در مرکز توجه قرار بگیرد. خواهید دید که این استراتژی چقدر به شما احساس آرامش میدهد.
2-«حق با توست.» این جملهای جادویی است که ذهن را طوری آرام میکند که حتی یک هفته تمرینات سخت مراقبه هم نمیتواند تا این حد به آن آرامش بدهد.
3-دیگران را بیش از حد نصیحت نکنید و به آنها درس ندهید. به این فکر کنید که چرا میخواهید دیدگاه خود را به دیگران تحمیل کنید. آیا با اصلاح دیگران در اصل به دنبال اصلاح خودتان هستید؟
4-نظر دیگران را دربارهی روش رهبری خود جویا شوید. بپرسید: «عملکرد من چگونه است؟» پرسیدن چنین سؤالی به فروتنی نیاز دارد و حتی تواضع بیشتر زمانی اتفاق میافتد که باید با پاسخ روبهرو شوید.
5-سعی کنید خودتان در محیط کاری الگوی فروتنی باشید و دیگران را به این کار تشویق کنید. هر بار که دیگران را در موفقیتهای شرکت سهیم میکنید، در اصل فروتنی را به طور غیرمستقیم به آنها میآموزید. سعی کنید این خصوصیت را به رهبران آینده آموزش دهید.
فروتن بودن فواید زیادی دارد، به عنوان مثال، روابطِ سطوح مختلف شرکت را بهبود میبخشد، اضطراب را کاهش میدهد، ذهنها را به هم نزدیک میکند و تناقض را از بین میبرد و اعتماد به نفس افراد را افزایش میدهد. فروتنی پنجرهای درونی است که به سوی خودی والاتر باز میشود. به نظر من فروتنی زیباترین کلمه در هر زبانی است.
منبع: چطور
ویکی پلاست | مرجع بازار صنعت پلاستیک
-
چرا شرکتها نمیخواهند نسل زد را استخدام کنند؟
ادامه مطلب -
متدهای تیمسازی برای کار ترکیبی
ادامه مطلب -
چگونه در شرایط متلاطم بازار رشد کنیم؟
ادامه مطلب -
درسهایی از انقلاب تغییر مهارتها در خاورمیانه
ادامه مطلب -
مهار فاکتور استرس در تصمیمگیریهای مهم
ادامه مطلب -
سه باور ساختگی در شبکهسازی که رشد شغلی را عقب میاندازد
ادامه مطلب
-
پی وی سی (PVC) چیست؟ آشنایی با کاربرد و ویژگیهای پلی وینیل کلراید
ادامه مطلب -
پلاستیک مهندسی چیست
ادامه مطلب -
نایلون چیست؟ تفاوت نایلون و نایلکس
ادامه مطلب -
بازیافت پلاستیک: آشنایی با انواع بازیافت پلاستیک و مراحل آن
ادامه مطلب -
گرانول چیست؟ مقاله جامع آشنایی با انواع گرانول و ویژگیهای آن
ادامه مطلب -
دستگاه تزریق پلاستیک چیست؟ آشنایی با انواع دستگاه ها، اجزا و کاربردها
ادامه مطلب