شنبه ۳ شهریور ۱۴۰۳
جایگاه رزومه کمتر از آن چیزی است که تصور می‏‏‌کنید

wikiplast.ir

جایگاه رزومه کمتر از آن چیزی است که تصور می‏‏‌کنید

تا به حال کاری را فقط به این دلیل که در رزومه‌‌‌تان عالی به نظر می‌‌‌رسد انجام داده‌‌‌اید؟ شاید شغلی را فقط به خاطر کار در یک شرکت خاص بپذیرید یا موافقت کنید در هیات‌‌‌مدیره یک سازمان خیریه حضور داشته باشید، یا به خاطر دریافت گواهینامه‌‌‌ای در دوره‌‌‌ای شرکت کنید.

درست است که کسب تجربه مهم است، اما تاثیر ساخت روابط بر پیشرفت حرفه‌‌‌ای خود را اصلا دست کم نگیرید. «تام میر»، نویسنده کتاب «راهبری بی‌‌‌ارزش است... اما راهنمایی بی‌‌‌قیمت است» می‌‌‌گوید: «من نمی‌‌‌گویم رزومه تاثیرگذار نیست، اما جایگاهش کمتر از آن چیزی است که معمولا تصور می‌شود. این روابط است که اهمیت دارد.»

 هر ارتباطی مهم است

رزومه می‌تواند سوابق یک نفر را نشان بدهد، اما شخصیت فرد پشت آن عناوین را آشکار نمی‌‌‌کند. شما فقط به واسطه ارتباطی که با یک نفر دارید می‌توانید شخصیتش را درک کنید. میر به عنوان مدیر پزشکی اتحادیه بازیکنان لیگ NFL به کمپ‌‌‌های تمرینی تیم‌‌‌ها سر می‌‌‌زند. او به تابلویی در رختکن تیم «دنور برانکس» اشاره می‌کند که رویش نوشته «شما به راحتی می‌توانید شخصیت یک انسان را از نحوه برخوردش با افرادی که نمی‌توانند نفعی به او برسانند بشناسید.»

میر می‌‌‌گوید: «برای خروج از رختکن حتما باید از جلوی این تابلو عبور کنید، این جمله معروف متعلق به فیلسوف آلمانی ولفگانگ گوته است و گری کوبیاک که سرمربی برانکس بود این را اینجا نصب کرده، چون پدرش همیشه این حرف را به او می‌‌‌زده.» این نقل‌قول به عنصر مهمی در روابط اشاره دارد: در تیم چیزی به نام عضو بی‌‌‌اهمیت وجود ندارد و هرکسی که می‌‌‌بینید و با او مواجه می‌‌‌شوید لایق توجه شماست. این فلسفه از دوران فوتبال دانشجویی و دانشگاه با میر همراه بوده است. میر در اولین آزمون شیمی مقدماتی‌‌‌اش به اینکه انتخاب رشته پزشکی تصمیم درستی بوده یا نه شک می‌کند.

او که جواب هیچ‌‌‌کدام از تست‌‌‌ها را نمی‌‌‌دانسته خانه‌‌‌ها را به صورت الف، ب، ج، ‌‌‌د و د، ج، ب، ‌‌‌الف پر می‌کند تا اینکه در پایان سوالات به یک سوال ارفاقی می‌‌‌رسد: «اگر به این سوال درست جواب دهید، فارغ از اینکه به سوالات چگونه پاسخ داده باشید از این آزمون ۲۰ می‌‌‌گیرید.» سوال چه بود؟ «نام مردی که هرشب این کلاس را تمیز می‌کند تا شما بتوانید فضای پاکیزه و مناسبی برای یادگیری داشته باشید چیست؟» میر سراغ استادش می‌رود و می‌‌‌پرسد: «نامش یا نام‌‌‌خانوادگی‌‌‌اش؟»

استاد با شگفتی می‌‌‌گوید: «اگر بتوانی هم نام و هم فامیلش را به من بگویی، نه تنها در این آزمون که در این درس ۲۰ می‌‌‌گیری، البته به این شرط که در جلسات شرکت کنی و همواره کوشا باشی.» میر در جواب می‌‌‌گوید: «اگر اسم همسرش و شش فرزندش را بگویم چه؟»

 استادش می‌‌‌ایستد و می‌‌‌گوید: «تام، اگر بتوانی این‌‌‌کار را بکنی، به شرط اینکه در کلاس‌‌‌ها باشی و همواره کوشا باشی نه تنها در این درس ۲۰ می‌‌‌گیری که تمام واحد‌‌‌های شیمی‌‌‌ات را بیست می‌‌‌دهم.»

میر به این دلیل ریچموند، سرایدار دانشگاه روزولت را می‌‌‌شناخت که فقط بعد از تمرینات فوتبال می‌توانست خود را به آزمایشگاه شیمی برساند و آن ساعت شیفت‌‌‌ کاری ریچموند شروع شده بود. میر می‌‌‌گوید: «وقتی از من می‌‌‌پرسند چگونه پزشک شدی؟ می‌‌‌گویم بله، خیلی تلاش کردم اما من به خاطر ایجاد روابطم پزشک شدم.»

هنگامی که میر برای سمتی با شخصی مصاحبه می‌کند، دو سوال می‌‌‌پرسد: پرستاران وقتی نام شما را در برنامه شیفتشان می‌‌‌بینند، چهره‌‌‌شان چه شکلی می‌شود؟ نام مسوول خدمات محیطی بخش‌‌‌های اورژانس شما چیست؟ او می‌‌‌گوید «اگر نتوانند به هردوی این سوال‌‌‌ها پاسخ دهند، من نمی‌‌‌خواهم در شرایط اضطراری مراقب من یا خانواده‌‌‌ام باشند.»

 روابط اعتمادسازی می‌کنند

روابط درها را هم باز می‌کنند. به عنوان نمونه میر می‌‌‌گوید دلیل انتخابش به عنوان اولین مدیر پزشکی اتحادیه بازیکنان لیگ NFL این نبود که او پزشک اورژانس توانمند و موفقی بود. میر به خاطر ارتباطش با جن آپشاو، مدیراجرایی وقت NFLPA این پیشنهاد کار را دریافت کرد. آپشاو پس از درگذشت کوری استرینگر، مهاجم تهاجمی تیم وایکینگ‌‌‌ها که در سال ۲۰۰۱ حین تمرین به خاطر سکته قلبی درگذشت با او تماس گرفت. میر می‌‌‌گوید: «او به من زنگ زد و گفت باید پا پیش بگذاری و مدیر پزشکی ما شوی.» تا پیش از آن هرگز مدیری برای چنین سمتی نداشتند. میر می‌‌‌گوید: «جن به خاطر رزومه‌‌‌ام به من زنگ نزد. او می‌توانست رزومه هزاران پزشک را بررسی کند.

 او به من زنگ زد چون ما بهترین دوستان هم بودیم، چون کوچک‌ترین فرزندانمان بهترین دوستان همدیگر بودند. به من زنگ زد چون به من اعتماد داشت.» روابط با اقدامات هر روزه شروع می‌‌‌شوند. همه‌‌‌چیز به سادگی سلام و احوال‌‌‌پرسی با افرادی است که ملاقات می‌‌‌کنید و با گفت‌‌‌وگوهای مثبت پرورش می‌‌‌یابند. به عنوان نمونه به جای اینکه سراغ همکار یا کارمندی بروید و بگویید: «فلان کار را تمام کردی؟» میر پیشنهاد می‌کند بگویید: «در چه حالی؟ کمکی از من برمی‌‌‌آید؟» در نهایت، روابط بر فرصت‌‌‌هایی که به شما پیشنهاد می‌شود، کمکی که در کار دریافت می‌‌‌کنید، و نحوه رفتار اطرافیانتان با شما تاثیر می‌‌‌گذارد.

میر می‌‌‌گوید: «ببینید یک نفر چقدر می‌‌‌خواهد در محیطی بماند که همه‌‌‌چیز بده بستانی است و کاری با اشخاص پشت آن بده بستان‌‌‌ها ندارد. در روزهای سخت، می‌‌‌خواهید بدانید که روی چه کسی می‌توانید حساب کنید. خصوصیات شخصی شما، مثلا اینکه وفادار یا اصیل هستید، در روابطتان خود را نشان می‌دهد.»

منبع: Fast Company
دنیای اقتصاد

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟ بلی خیر
امتیاز مطلب: 100%

نظرات کاربران

ارسال دیدگاه
همه حقوق این سایت متعلق به ویکی پلاست است طراحی و اجرا: نگاه حرفه ای
قیمت بازار اشتراک قیمت کانال تلگرام تبلیغات
بسپار تجارت آسیا؛ تولید و صادرات کامپاندهای پلیمری قیمت بازار قیمت جهانی تلگرام واتس اپ تبلیغات
ویکی پلاست
سلام خوش اومدید
ویکی پلاست، خرید و فروش مواد اولیه نداره
چطور می تونم کمک‌تون کنم؟