پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۳
مدیران فعال: پذیرش مسوولیت همه امور

مدیران فعال: پذیرش مسوولیت همه امور

در بخش‏‏‌های قبل این مجموعه مطلب، مدیران را از نظر نوع نگرش، روش‏‏‌ها و سلیقه‏‏‌های کاری و... به چهار دسته خلاق، فعال، نظم‏‏‌دهنده و وحدت‏‏‌بخش تقسیم کردیم و گفتیم که به هر کدام از آنها در مرحله‏‏‌ای از عمر سازمان نیاز بیشتری هست.

ویژگی‏‏‌های رفتاری دسته اول، یعنی مدیران خلاق یا کارآفرین بررسی شد که عبارت بود از مبتکر بودن، شهامت و ریسک‌پذیری، نتیجه‏‏‌گرا بودن و به چالش کشیدن وضع موجود.

همچنین توضیح داده شد که چه زمان‏‏‌هایی در سازمان بیشترین نیاز به این مدیران وجود دارد و اگر این تیپ از مدیران، دارای سوءمدیریت باشند، چه مشکلاتی پیش خواهد آمد. در این بخش به معرفی دسته دوم، یعنی مدیران فعال می‏‏‌پردازیم.

مدیران فعال یا اثربخش (Producer)

این مدیران را در ایران معمولا با عنوان مدیران اجرایی می‌‌‌شناسند و صفت بارز آنها تلاشگری و خستگی ناپذیری است.

این دسته از مدیران قاطع و صادق هستند، با مشکلات به صورت مستقیم برخورد می‌‌‌کنند، در شرایط سخت توان تصمیم گیری را دارند و با زحمات و تلاش فراوانی که معمولا خودشان متقبل می‌‌‌‌‌‌شوند، به نتایج دلخواه خود می‌رسند. لذت و رضایت آنها در شروع، به نتیجه رساندن و اتمام کار و رساندن بار به مقصد است.

از آنجا که این مدیران اعتماد به نفس بالایی دارند، از مسوولیت فرار نمی‌‌‌کنند و هر گاه در انجام کاری ناموفق باشند یا خود باعث عدم‌انجامش شده باشند، تقصیر را به گردن دیگری نمی‌‌‌اندازند؛ اگر چه در حالت سوءمدیریت، این رفتار آنها کاملا معکوس است.

آنها افراد با شهامتی هستند و شهامت آنها ناشی از اعتماد به نفس بالای آنهاست، به طوری که از انجام کارهای پرخطر بیمناک نمی‌‌‌شوند. از آنجا که به باور آنها ماندن در وضعیت راحتی و آسایش باعث ناکامی و عدم‌موفقیت می‌شود، رفاه و راحتی را نمی‌پسندند و بنابراین امور رفاهی در اولویت چندم آنها قرار دارد.

مدیران فعال، به‌‌‌شدت تمایل دارند که دیگران هم تشخیص بدهند آنها چقدر زیاد کار می‌‌‌کنند و معمولا با واژه‌‌‌های «نمی‌شود» و «نمی‌توانم» بیگانه‌‌‌اند. باور جدی آنها این است که نه تنها توانایی انجام کارها را به خوبی دارند،

بلکه از ظرفیت به کار بستن همه تلاش‌‌‌های لازم برای به نتیجه رساندن امور نیز برخوردار هستند و هیچ مانع خارجی نمی‌تواند آنها را از انجام کار مورد نظر باز دارد.

مدیران فعال هیچ‌‌‌گاه کارهای خود را به «شرایط مناسب» و «هر گاه فرصت شد» موکول نمی‌‌‌کنند و بر انجام کارها در اولین فرصت تاکید دارند. آنها خودشان را با دیگران مقایسه نمی‌‌‌کنند و به طور معمول و در حالت حسن مدیریت، درباره مردم پیش‌‌‌داوری و قضاوت ندارند.

این گروه نیز نتیجه کار برایشان اهمیت خیلی بیشتری دارد و معمولا به فرآیندها توجه کمتری دارند، چون نتیجه‌‌‌گرا هستند. نگرانی و عصبانیت آنها در انجام نشدن کار است.

با توجه به همت و جدیتی که در انجام امور دارند و میزان انرژی زیادی که صرف کار می‌‌‌کنند، در شرایط بازسازی و تغییرات و تحولات اساسی که اغلب ناشی از شرایط بیرونی سازمان است، نیاز شدیدی به این نوع مدیران هست تا در کنار مدیران خلاق، سازمان را در مناسب‌‌‌ترین مسیر قرار داده و از بحران‌‌‌های ناشی از تغییرات متعدد و گوناگون و نیز تجدید حیات، سازمان را به سلامت برهانند.

کیفیت و کمیت کار دیگران به طور معمول از نظر این مدیران قابل قبول و کافی نیست و معتقدند فقط خودشان توان انجام همه کارها را دارند. بر این اساس تصور می‌‌‌کنند اگر کاری را خودشان انجام ندهند، آن کار به خوبی و به‌طور کامل انجام نمی‌‌‌شود.

بنابراین همیشه با کمبود وقت مواجه می‌‌‌‌‌‌شوند. از آنجا که این تیپ مدیر کاملا مسوولیت‌‌‌پذیر است، پیوسته بر بار کاری او اضافه می‌شود. و چون نیاز به پیشرفت در آنها قوی است و توانایی جمع‌آوری امکانات را نیز دارند، شخصا به انجام کارها می‌پردازند و در انجام امور به افراد دیگر کمتر اجازه دخالت می‌‌‌دهند.

بنابراین مایل نیستند مسوولیت موفقیت یا شکست را با دیگران تقسیم کنند. آنها در یادگیری تجربه‌‌‌های تازه و یافتن فرصت‌های بهبود برای خود علاقه نشان می‌‌‌‌‌‌دهند.

مایلند در انجام هر کاری ابتدا همه عوامل را در نظر گرفته و سپس خطرجویی کنند، ضمن اینکه در خطرپذیری نیز واقع‌‌‌نگر هستند؛ یعنی در زمینه هایی قبول خطر می‌‌‌کنند که اگر چه برایشان نوعی حالت چالشی دارد، ولی مهم این است که هدف مورد نظر، قابل دسترسی و مشخص باشد.

 به خاطر ماهیت خطرهایی که می‌کنند و نیز به علت اینکه شخصا مسوولیت اقداماتشان را می‌پذیرند، می‌خواهند از نتایج آنچه انجام داده‌اند مطلع شوند و همین باعث می‌شود از تقسیم کار یا تفویض اختیار اجتناب کنند و کار‌ها را شخصا انجام دهند. افراد دیگر تا آنجا مورد توجه و علاقه آنها قرار می‌گیرند که در انجام کارهای آنها نقش داشته باشند. ‌

میزان کارآیی این مدیران، وقتی وظایف شغلی برای آنها کاملا مشخص باشد، بیشتر می‌شود. آنها در حالی که از دشواری کارها نمی‌هراسند، اما از کارهای اکتشافی و یا کارهایی که اصطلاحا سر و ته آن معلوم نیست

خوششان نمی‌آید.  برای یک مدیر فعال، رقابت اهمیت زیادی دارد و در حالی که بیشتر از هر چیزی به کارش اهمیت می‌‌‌‌‌‌دهد، می‌خواهد نوعی ملاک یا معیار یا میزان عالی بودن و بسیار خوب بودن را در دست داشته باشد تا نحوه انجام کار خود را با آن بسنجد و از این معیار یا ملاک برای اندازه گیری رقابت خودش با دیگران یا در انجام و اتمام کاری جدید یا منحصر به فرد استفاده کند.

آنها به هر مشکلی به عنوان یک موقعیت می‌نگرند که به نحوی باید با این موقعیت برخورد کرد و از آن بهره‌‌‌برداری مطلوب کرد. از آنجا که در انجام و به نتیجه رساندن کارها احساس رضایت و مثبت بودن می‌‌‌کنند، معمولا بیش از حد توان خود کار قبول می‌‌‌کنند و بنابراین در مدیریت زمان مشکل دارند. حضورشان در جلسات عموما با تاخیر انجام می‌شود و به‌طور معمول آخرین نفری هستند که در جلسه حاضر می‌‌‌‌‌‌شوند.

این در حالی است که معمولا هر روز زودتر از بقیه در محل کار خود حاضر شده و دیرتر از همه محل کار را ترک می‌‌‌کنند. حتی بسیاری از اوقات، مقداری از کارهای باقی‌مانده را به منزل می‌برند و از آنجا که معمولا کار دیگران را قبول ندارند، کارهای ناتمام زیادی دارند.

اطلاعات فنی این مدیران قوی است، ولی با توجه به صداقتی که دارند، پیچیدگی سیاسی آنها عموما ضعیف است. به علت اهمیت زیادی که به کار می‌‌‌دهند، وقت کمتری را به خانواده اختصاص می‌‌‌دهند و این امر باعث می‌شود نسبت به دیگر تیپ‌‌‌های مدیریتی، اختلافات خانوادگی بیشتری را تجربه کنند.

به‌دلیل فراوانی مشغله و گرفتاری‌‌‌ها و فشارهای کاری، آمار سکته و جدایی، بین این مدیران نسبت به بقیه بیشتر است.

دفتر کار و میز این مدیران، فضای زیادی را می‌گیرد. اطرافشان معمولا به هم ریخته است، نامه و کاغذ و کارتابل زیادی دور و برشان دارند، تعداد میزهای آنها زیاد و به طور معمول پر است از مدارک و پوشه‌‌‌ها و زونکن‌‌‌های مربوط به کارهای مختلف. بنابراین بی‌‌‌نظم‌‌‌ترین و به هم ریخته‌‌‌ترین دفاتر را دارند. زمانی که تعادلی در رفتار آنان باشد، مدیریت می‌‌‌کنند؛ در غیر این صورت به افراط و تفریط و سوء مدیریت می‌افتند.

سوء مدیریت مدیران فعال

در حالت سوء مدیریت، مدیران فعال یکه‌‌‌تاز هستند و با کسی همکاری نمی‌‌‌کنند. خلق و خوی بدی دارند و بر رفتارهای خود تسلط ندارند.

همیشه تنها هستند؛ حتی در اوج مدیریت و حتی پس از پایان دوران مدیریت و بازنشستگی. در حالی که ممکن است در تصمیم‌گیری‌های مفید و موثر، فاقد مهارت باشند، عموما انتظار دارند دیگر مدیران از آنها تبعیت کرده و زیر دست آنها شوند.

بسیار دیده شده است که سعی می‌‌‌‌‌‌کنند اقدامات، تلاش‌‌‌ها و حاصل زحمات دیگران را به نام خود تمام کنند و در صورتی که در این کار موفق نشوند،

نتایج این اقدامات و زحمات را ناچیز و  بی‌ارزش جلوه می‌‌‌‌‌‌دهند.

این موضوع در سطوح پایین‌‌‌تر مدیریتی، بیشتر دیده می‌‌‌شود.

از دیگر اشکالات آنها این است که معمولا اهمیت تعریف کردن و آگاهی دادن به دیگران را فراموش می‌‌‌‌‌‌کنند و در حالی که نیاز به پیشرفت در خودشان قوی است، مایل نیستند دیگران را در موفقیت خود شریک کنند.

آنها خود را درگیر رقابتی کورکورانه با دیگران می‌‌‌کنند، دچار عمل‌‌‌زدگی (اقدام‌های بدون فکر و اندیشه) می‌‌‌‌‌‌شوند و حتی بعضا ترجیح می‌‌‌‌‌‌دهند به تنهایی کار کنند. ممکن است در جلسات بحث و مشاوره نیز کمتر شرکت کنند (حتی در مواقعی که از احتمال حل شدن بهتر و آسان‌‌‌تر مشکلات سازمانی با همکاری دیگران به خوبی آگاه باشند).

مدیران فعال، در وضعیت سوءمدیریت، در انتخاب سرپرستان و مدیران زیردست بدون توجه به نیاز سازمان، فقط از مدیران و افراد هم تیپ خودشان (P) انتخاب می‌‌‌‌‌‌کنند یا از افراد کم توان! که در این حالت دیکتاتوری ایجاد می‌شود.

این نوع مدیران، معمولا کیفیت و کمیت کار و توان دیگران را قبول ندارند، به کارکنان رده‌های پایین‌‌‌تر بی‌اعتمادند و باور به این سفسطه که «کار درست و تمام و کمال را فقط خودم می‌توانم انجام دهم» همیشه ذهن آنها را درگیر کرده است.

این گروه مدیران نیاز زیادی دارند که دیگران را کنترل کنند، سلطه طلب هستند، تفویض اختیار نمی‌‌‌‌‌‌کنند و سعی می‌کنند دیگران را از آموزش‌های لازم برای انجام مناسب کار محروم نگه دارند. سلطه‌جویی این افراد اثرات منفی قابل‌توجهی روی سازمان می‌گذارد و منجر به نگرش منفی و بدبینی و تنفر کارکنان از سازمان می‌شود.

آنها با مقوله تحولات سازمانی با خودکامگی برخورد می‌‌‌کنند و با این روش می‌خواهند کارکنان را با تحولات و تجدید حیات سازمان مجبور و همراه سازند؛ بدون اینکه بخواهند یا حتی قادر باشند شرایط مناسبی را فراهم کنند تا کارکنان بتوانند با هیجانات و احساسات ناشی از این تحولات کنار بیایند.

به همین جهت، حتی اگر بخواهند تحولی را ایجاد کنند، در انجام و به نتیجه رساندن آن شکست می‌خورند. عارضه عمل زدگی، به معنی عملکرد بدون استفاده از فکر در آنها زیاد دیده می‌شود و تاخیر در اقدامات، مبادلات، مکاتبات و معاشرت‌ها برای آنها امری کاملا عادی است.

از دیگر خصلت‌های سوء مدیریتی که در آنان مشاهده می‌شود این است که معتقدند «انجام هر کاری مجاز است، مگر اینکه قبلا ممنوع شده باشد.» غالب‌ترین سوءمدیریت در سازمان‌ها، مشمول همین نوع مدیریت است.

این مدیران، به علت نداشتن پیچیدگی معمولا مورد سوءاستفاده دیگران قرار می‌گیرند. در صورتی که خصلت ثانویه آنها نظم‌‌‌دهنده باشد (PA) و با مدیران اداری همراه شوند، سوءمدیریت آنها به ایجاد دیکتاتوری در سازمان می‌انجامد.

منبع


 

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟ بلی خیر
امتیاز مطلب: 100%

تبلیغات در ویکی پلاست

نظرات کاربران

ارسال دیدگاه
همه حقوق این سایت متعلق به ویکی پلاست است طراحی و اجرا: نگاه حرفه ای
قیمت بازار اشتراک قیمت کانال تلگرام تبلیغات
قیمت بازار قیمت جهانی تلگرام واتس اپ تبلیغات
ویکی پلاست
سلام خوش اومدید
ویکی پلاست، خرید و فروش مواد اولیه نداره
چطور می تونم کمک‌تون کنم؟