بازی‌های سیاسی با رئیس و همکاران

اما این اتفاق همیشه علنی رخ نمی‌‌‌دهد. ترفندهای سیاسی می‌توانند بسیار نامحسوس و در عین حال بسیار قدرتمند باشند. انواع ترفندهای سیاسی کوچک، ضمنی یا نامحسوس در زندگی ما انعکاس دارند.

ممکن است متوجه نیت پنهانی شوید و کلی نگرانی بکشید و زمان زیادی را صرف تعامل با دیگران کنید تا بفهمید اوضاع از چه قرار است. یا ممکن است متوجه شوید که افراد خیلی نامحسوس و غیرمستقیم همکارانشان را از موقعیت‌‌‌های مهم دور می‌‌‌کنند تا خود توجه مدیران ارشد را جلب کنند. این قبیل ترفندهای سیاسی به روش‌‌‌های گوناگونی خلق خرده استرس می‌‌‌کنند.

به عنوان نمونه، ما هر زمان که احساس کنیم اتفاقی در حال وقوع است اما دقیقا ندانیم نظر چه کسی اهمیت دارد یا نیت پنهان گفت‌‌‌وگوهای مختلف چیست، دچار اضطراب می‌‌‌شویم. بدون شک وقتی تحت فشار قرار می‌‌‌گیریم تا از اهداف یا اعمالی حمایت کنیم که با آنها موافق نیستیم یا ما را در مقابل گروه‌‌‌های دیگر قرار می‌‌‌دهند، خرده استرس را تجربه می‌‌‌کنیم.

صرفا همین که بدانیم وجود ترفندهای سیاسی یعنی مسیر شغلی‌‌‌مان آنقدری که فکر می‌‌‌کردیم تحت کنترلمان نیست استرس‌‌‌زاست؛ چون نسبت به هر موقعیتی دچار تردید می‌‌‌شویم و آن را چند باره بررسی می‌‌‌کنیم و بیش از حد لازم کار می‌‌‌کنیم تا تمام جوانب را پوشش دهیم. 

بیشتر ما موقعیت‌‌‌هایی را تجربه کرده‌‌‌ایم که به تدریج متوجه می‌‌‌شویم خبرهایی وجود دارد که ما در جریانشان نیستیم. گرفتار شدن در ترفندهای سیاسی چه مستقیم و چه غیرمستقیم باشد، به شیوه‌‌‌های گوناگونی استرس ثانویه ایجاد می‌‌‌کند. از جمله:

استرس خودمان را تشدید می‌‌‌کند. وقتی احساسمان نسبت به یک بی‌‌‌عدالتی سیاسی را با دوستان یا عزیزانمان به اشتراک می‌‌‌گذاریم، واکنش خودکار آنها این است که با ما همدردی کنند؛ اما چون معمولا از چندوچون وقایع اطلاع ندارند، ناخواسته باور ما مبنی بر ناعادلانه بودن وضعیت را تشدید می‌‌‌کنند. واکنش از سر خیرخواهی‌‌‌شان فقط خشم و استرس ما را بیشتر می‌‌‌کند. یعنی ما در تلاش برای کاهش استرس ناشی از ترفندهای سیاسی اطرافمان، هیزم در آتش احساساتمان می‌‌‌ریزیم و وضع را از چیزی که بود هم بدتر می‌‌‌کنیم.

در دور باطل فرسودگی گیر می‌‌‌کنیم. وقتی بازی‌‌‌های سیاسی ما را از منابع مورد نیازمان برای موفقیت از جمله ابزار و نیرو و هزینه محروم می‌‌‌کنند، خودمان و تیم‌‌‌هایمان سخت‌‌‌تر از معمول کار می‌‌‌کنیم تا کمبودها را جبران کنیم. بدیهی است که بعد از مدتی احساس می‌‌‌کنیم این موضوع عادلانه نیست و ما مجبوریم این بی‌‌‌عدالتی را با کار بیشتر جبران کنیم که خود به استرس و فرسودگی بیشتر منجر می‌شود.

ما را از دایره خودی‌‌‌ها خارج می‌‌‌کنند. وقتی مدام در طرف شکست‌‌‌‌‌‌خورده بازی‌‌‌های سیاسی قرار بگیریم، کم‌کم در سازمان خود احساس بیگانگی می‌‌‌کنیم.

اینجا منظور یک نبرد بزرگ سیاسی مثل به چنگ آوردن یک ارتقا شغلی با ارزش در برابر یک رقیب داخلی نیست که به برد و باخت منجر می‌شود؛ بلکه منظور اشکال ظریف‌‌‌تر ترفندهای سیاسی است همچون تصمیم‌گیری درباره بودجه و به چشم آمدن و حمایت از ابتکارات و تمام تعاملات روزمره و ظریفی که روی هم رفته بر احساس ما نسبت به جایگاهمان در سازمان تاثیر می‌‌‌گذارند.

رفته رفته نسبت به نحوه ارائه پروژه‌‌‌هایمان با هدف جلب حمایت دیگران مردد و نامطمئن می‌‌‌شویم و قدم به قدم به خودمان و توانایی‌‌‌هایمان شک می‌‌‌کنیم. سطح استرسمان افزایش پیدا می‌‌‌کند و در چرخه منفی هم‌‌‌افزایی گیر می‌‌‌کنیم که شکستنش سخت است. در نتیجه توانایی و کارآمدی‌‌‌مان را زیر سوال می‌‌‌برد و ما را در سازمان خود بیگانه می‌‌‌کند.

استراتژی‌‌‌های جلوگیری از گرفتار شدن در بازی‌‌‌های سیاسی

جذب تاثیرگذاران کلیدی

تاثیرگذاران کلیدی به واسطه ارتباطات گسترده‌‌‌ای که دارند بر دیگران اثرگذارند. با نزدیک شدن به این افراد از سیاست‌‌‌های موجود جلو بزنید. برای شروع به دیدن کسانی بروید که بیشترین تاثیر مستقیم را بر مسیر کاری شما دارند. برای شناسایی دیگرانی که نمی‌‌‌شناسید اما اثرگذارند، در پایان جلسه از طرف مقابل بپرسید چه شخص دیگری ممکن است به این موضوع اهمیت بدهد و اولویت‌‌‌های متفاوتی داشته باشد که بتواند مخل پیشرفت شما باشد.

به احتمال بسیار زیاد آدرس مدیران صاحب‌‌‌نظری را به دست می‌‌‌آورید که می‌توانند تاثیر دور از انتظاری بر پذیرش طرح‌‌‌ها و ایده‌‌‌های شما توسط دیگران داشته باشند. در گام بعدی با این گروه از تاثیرگذاران ملاقات کنید تا اولویت‌‌‌های اصلی و خط قرمزهایشان را درک کنید و راه‌‌‌هایی برای حل مشکلاتشان بیابید.

در حوزه‌‌‌های تخصصی خود به آنها کمک کنید و روابط خود را در طول زمان با آنها حفظ کنید. اختصاص کمی زمان و اقدامات پیشگیرانه این چنینی می‌تواند این افراد را تشویق کند تا به جای اینکه ایده‌‌‌های خوب شما را نابود کنند، از شما و تلاش‌‌‌هایتان حمایت کنند.

از طریق آشنایان مشترک پیش بروید

غیرمستقیم و به واسطه آشنایان مشترکتان، مهره‌‌‌های اصلی را تحت‌تاثیر قرار دهید. کلید این کار در این است که بفهمید چه کسانی روی این افراد نفوذ دارند؛ مثلا رئیس دفتر، همکار سابق یا یک معتمد شخصی. بعد به دنبال راهی باشید تا حرف خود را از طریق این افراد به گوششان برسانید.

مواضع را از منافع جدا کنید

از ارتباطات خود استفاده کنید تا تاریخچه‌‌‌ و انگیزه‌‌‌های پنهان طرف‌‌‌های بازی‌‌‌های سیاسی را درک کنید. در پس هر موضع‌‌‌گیری واضحی منافع پنهانی وجود دارد. چگونه این منافع پنهان را شناسایی می‌‌‌کنید؟ از ارتباطات مشترکتان استفاده می‌‌‌کنید، افرادی که درک عمیق‌‌‌تری از موقعیت دارند و می‌توانند به شما کمک کنند تلاش‌‌‌های خود را در جهت مناسبی خرج کنید. به خاطر داشته باشید که خرده استرس‌‌‌هایی که منابع احساسی را تحلیل می‌‌‌برند، چالش‌‌‌برانگیزتر از خرده استرس‌‌‌های ظرفیت‌‌‌خوار هستند.

برخی از بدبخت‌‌‌ترین افرادی که ما در تحقیقاتمان دیدیم، کسانی بودند که به خاطر حسن نیتشان به جای یافتن راهی برای کنترل موقعیت و مقابله با استرسشان، فقط کیسه بوکس ضربات خرده استرس‌‌‌ها بودند و دیگر جانی برای کار نداشتند.  با گذشت زمان، واکنش انفعالی‌‌‌شان تاثیر مخربی بر کیفیت زندگی‌‌‌شان داشت؛ چون تمام ظرفیت احساسی خود را برای دفع این خرده استرس‌‌‌ها خرج کرده بودند.

اما این قسمت تلخ ماجرا نیست. واقعیت این است که ما نوع دیگری از خرده استرس هم داریم که به مراتب خستگی و فرسودگی بیشتری به همراه دارد و آن خرده استرسی است که هویت ما را به چالش می‌‌‌کشد.

منبع

ویکی پلاست | مرجع بازار صنعت پلاستیک