wikiplast.ir
4 نشانه عدم توجه مدیران استارتاپها به زندگی شخصیشان
سباستین بریز مدیرفناوری شرکت «اورا ارگانیک» در مقالهای مینویسد:
به عنوان یکی از بنیانگذاران یک استارتاپ چهار ساله، از مشاهدهی آمار تحقیقات موسسه kabbage تعجب نکردم: «29 درصد از صاحبان کسب و کارهای کوچک بیش از 50 ساعت در هفته کار می کنند و 86 درصد از آنان نیز ادامهی کارشان را در تعطیلات آخر هفته به خانه میبرند.» تعجب نمی کنم چرا که خودم این دوران را پشت سر گذاشتهام.
کار اداره استارتاپ و یا هر کسب و کار دیگری دقیقا شبیه کار یک مادر است که از کودک خود در هفت روز هفته به صورت بیست و چهار ساعته مراقبت میکند.
در اصل این مؤسسات هم حس و حال والدین را دارند. این ادارات کسب و کار خود را یکی از عناصر اصلی هویت خود میدانند. حتی ممکن است در مواقعی کار بیشتری از دستشان برنیاید ولی باز هم ترجیح میدهند وقت خود را در کنار فرزندان صرف کنند.
با این همه تفاسیر زندگی غیر کاری شما به نقطهای میرسد که از دست میرود. شما با این روند چالشی بیمارگونه را برای خود و شرکتی که تأسیس کردهاید به وجود میآورید؛ اما این شرکت به طور ناخودآگاهی برایمان اتفاق میافتد در واقع این خودمان هستیم که ترجیح میدهیم به جای تعامل با دوستانمان بر روی مسائل غیرضروری به مدت طولانی تمرکز داشته باشیم.
البته اگر کاری باشد که به دستآوردهای مهم و قابل توجه منجر شود خوب است. ولی آیا شما راه حلی را برای اهمیت این دستآوردها در سنجیدن با خوشبختی در زندگی شخصی و سلامت شرکت خود سراغ دارید؟
یک واقعیت در این میان وجود دارد گاهی ما برای فرار از زندگی اجتماعی به کار کردن پناه میبریم و همین خود مسبب پایین آمدن کیفیت کار ما میشود.
درست است که کارآفرینان ساعات زیادی را به کار کردن میگذرانند اما توجه داشته باشید آنان واقعا از اجرای ایده خود لذت میبرند؛ ولی این که کار کنید تا از زندگی اجتماعی دور بمانید اصلا دلیل قانع کنندهای برای این انتخاب نیست. همین اشتباهات کوچک است که باعث میشود مرز بین تعادل زندگی و کار سالم و ناسالم از بین برود.
باید بتوانیم زمانهایی را تشخیص دهیم که از تعادل خارج میشویم. لازم است دریابیم چه وقتی بیشتر کار کردن به کیفیت کارمان آسیب میرساند. چه وقتی زندگی شخصی ما آسیب میبیند زیرا تمام وقت مشغول کاریم. در ادامهی مقاله، نشانههایی که علائم هشداردهندهی این مشکل به حساب میآیند را بررسی میکنیم:
1. دور ماندن از تمرینات ورزشی
برخی افراد فکر میکنند ورزش نوعی وقت تلف کردن است. نه به این خاطر که میخواهند زمان ورزش را به انجام وظایف شغلی اختصاص دهند، بلکه فکر میکنند بعد از تمرینات ورزشی، احساس خستگی زیادی خواهند داشت و قادر به ادامه کارهایشان نیستند.
من هم با همین بهانهها، بعد از تأسیس «اورا اورگانیک»، ورزش را رها کردم. بعد از مدتی، وقتی تصمیم گرفتم توجه بیشتری به سلامت فیزیکی و روانی خود داشته باشم، دریافتم این توجیهات تا چه اندازه اشتباه است.
بعد از مدت کوتاهی مرحلهی «جسم خسته، روح خسته» را پشت سر میگذارید. اگر خود را متعهد به ورزش بدانید، از آن لذت خواهید برد.
اگر از انجام کاری لذت ببرید، انرژی بیشتری احساس میکنید. علاوه بر آن، با توجه به زمان آزادی که دارید، مجموعهی گستردهای از تمرینات ورزشی مقابل شماست که میتوانید در ساعات مختلف انجام دهید. برای مثال پیاده روی و دویدن، تنها دو تا چهار ساعت از 168 ساعت هفتهی شما را به خود اختصاص میدهد.
وقتی چند ساعتی از هفته را صرف انجام تمرینهای ورزشی کردم، اعتماد به نفس بیشتری داشتم و احساس خوبی نسبت به خودم و کارم پیدا کردم. کارآفرینان موفق همواره روی این مسئله تأکید دارند.
ریچارد برانسوس سال گذشته در وبلاگ خود نوشت:
اگر به سلامت فیزیکی و ورزش اهمیت نداده بودم، هیچ وقت نمیتوانستم تا این اندازه در کارم به موفقیت برسم و در زندگی شخصی انسان کامل و خوشبختی باشم.
2. همیشه آنلاین بودن
لری روسن، روانشناس بزرگ و نویسنده کتاب «ذهن پریشان» معتقد است،گوشی های هوشمند ضرورت زیادی در زندگی ما پیدا کردهاند که تأثیر منفی زیادی بر ذهن ما دارند. او در مصاحبه با CNBC گفت:
اغلب افراد هر 15 دقیقه یک بار، یا حتی کمتر، گوشی موبایل خود را چک می کنند. حتی وقتی که اعلان جدیدی برایشان ارسال نشده است.
من این مسئله را در خانوادهی خودم درک کردهام و می توانم بگویم همیشه آنلاین بودن، هم روی فرد و هم روی خانوادهی او، تأثیرات بسیار مخربی دارد. وقتی میبینید یکی از اعضای خانوادهتان، همیشه مشغول کار است، احساس نادیده شدن خواهید داشت.
از طرفی، وقتی خیلی با گوشی موبایل خود کار میکنید، همکاران و مدیران شما فکر میکنند وقتتان بیارزش است و شاید کارهای بیشتری را به شما واگذار کنند. وقتی بیشتر از توانتان کار میکنید، هیچ احساس هدفمندی نخواهید داشت و تجربیات ارزشمندی که میتوانستید داشته باشید را از دست میدهید.
بهترین راه حل این است، گوشی خود را خاموش کنید و اجازه دهید دیگران به دنبال شما باشند. بگذارید تمام اتفاقات روزانه، خارج از کنترل شما روی دهند. شاید مدت زیادی طول بکشد تا به زندگی بدون اعتیاد به گوشی هوشمند عادت کنید، اما قطعا وقتی این اتفاق بیفتد، شادتر و موفقتر از قبل خواهید بود.
3. روابط محدودتر
داشتن رابطه دوستانه با همکاران، فوقالعاده است؛ اما اگر تمام وقت خود را صرف ارتباط با افراد یکسانی کنید، زندگی ناسالمی را پشت سر میگذرانید.
هر بار که به این مسئله فکر میکنم، تیم نرمافزاری یکی از شرکتهای سابقم را به یاد میآورم. آنها در داخل و خارج از شرکت، گروه بسیار منسجمی بودند و هیچ وقت از هم جدا نمیشدند.
این روابط تأثیر به سزایی روی روحیه کاری داشت؛ اما بعد از مدتی اعضای تیم بدون مشورت با سهامداران، تصمیماتی گرفتند که این مسئله سبب شد محصولات شرکت، با بهروزرسانی ضعیفی به دست مشتریان برسد. اعضای گروه به قدری روی روابط تیمی خود تمرکز داشتند که ضرورت ارتباط با دیگران را از یاد برده بودند.
براساس تحقیقی که در نشریهی روانشناسی استرالیا و نیوزلند چاپ شده، روابط اجتماعی یکی از اصلیترین شاخصهایسلامت روان است. راه حل این است برخی از ارتباطات خود را به افراد خارج از تیم اختصاص دهید. ارتباط با افرادی که علاقهمندیهای مشترکی با شما دارند و در زمینهٔهای مختلف کار میکنند؛ چشمانداز جدیدی به کسب و کارتان میدهند و افق دید شما را وسیعتر میکنند.
4. نبود کنجکاویهای هوشمندانه
کارآفرینان موفق کارهای خود را بدون برنامه ریزی قبلی انجام میدهند. آنها عاشق یادگیریاند و در حل مساله، عالی عمل میکنند. یکی از خصوصیات ذاتی مؤسسان استارتاپ ها، بهبود دانش شخصی آنهاست؛ اما لازم است همه چیز در تعادل باشد.
یادگیری چه در حوزهی مسائل کاری و چه خارج از آن، از مؤلفههای اصلی تعادل زندگی و کار است. با این وجود اگر باعث از دست دادن کنجکاویهای ذهنی شود، تأثیرات منفی زیادی خواهد داشت. من سالهای متمادی در یک شرکت نرمافزاری کار میکردم و روی بهبود یک مهارت خاص تمرکز داشتم. هرچند این مهارت برای شرکت ما با ارزش بود، اما تأثیر چندانی روی تخصص شغلیام نداشت. به عبارتی دیگر، از نظر شخصی هیچ مزیتی برایم ایجاد نمیکرد.
بعد از مدتی دریافتم در زمینهی برنامه نویسی و توسعهی وب، نکات زیادی وجود دارد که باید فرا بگیرم. خود را مجاب کردم در چند دوره آموزشی شرکت کنم و پروژههای زیادی خارج از شرکت بگیرم. من به دنبال توسعهی مهارتهایی رفتم که در نهایت به راه اندازی شرکت «اورا منجر» شد.
هنوز هم به دنبال یادگیری مهارتهای متنوعی چون آهنگسازی هستم. اگرچه این مهارتها خیلی منسجم نیستند و در یک حوزه قرار ندارند، اما قابلیت کار خلاقانه را در من بالا میبرند.
تجربهی والد بودن و کارآفرینی تا حد زیادی شبیه هم است؛ پدر و مادری که بعد از چند سال شب بیداری و تلاش مداوم، متوجه میشوند والد خوب بودن نیازمند مراقبت از خود نیز هست. در همین راستا، برقراری تعادل کار و زندگی از مهمترین مسئولیتهای هر کارآفرینی است. شما وقتی میتوانید یک شرکت سالم را راهاندازی کنید که ابتدا به سلامت روح و جسم خود اهمیت دهید.
منبع: یوکن
ویکی پلاست| مرجع بازار صنعت پلاستیک
دیدگاه خود را بنویسید
پتروشیمی ها
- آبادان
- آرتان پترو کیهان
- آریا ساسول
- اروند
- امیرکبیر
- ایلام
- Hyosung Topilene
- Ismail Resin Limited
- Reliance Industries Limited - هند
- بانیار پلیمر گنبد
- بندرامام
- پارس
- پتروپاک مشرق زمین
- پلی استایرن انبساطی سهند
- پلی استایرن انتخاب
- پلی اکریل ایران
- پلی پروپیلن جم (جم پیلن)
- پلی نار
- پلیمر کرمانشاه
- تبریز
- تخت جمشید
- تخت جمشید پارس
- تندگویان
- تولیدی پلاستیک ایسین
- جم
- خوزستان
- دی آریا پلیمر
- رجال
- شازند
- غدیر
- قائد بصیر
- قیام نخ
- کردستان
- گلپایگان
- لاله
- لرستان
- مارون
- محب بسپار ایده گستر
- محب پلیمر قم
- مهاباد
- مهر
- میاندوآب
- نوید زرشیمی
- هشت بهشت کیش
- هگمتانه
مطالب مرتبط
- چرا استارتآپها باید مشکلات را قبل از وقوعشان حل کنند؟
- راز توقف بنگاههای ایرانی در مقیاس کوچک
- همه چیز درباره راه اندازی استارت آپ
- چرا مدیران موفق هرگز نمیگویند: من متاسفم، نمیدانستم!
- 9 عادت مهم میلیاردرها که باعث ثروت کلانشان شده است
- روشهای مدیریت اختلاف برای برقراری ارتباط موثر در محل کار
- 9 عادت و رفتار مشترک بین کارآفرینان واقعا موفق
- 10عادت غلط در مدیریت زمان که باعث شکست میشود