wikiplast.ir
5 نشانه که هشدار میدهد تحول شغلی مطلوبتان روی نخواهد داد
در همان حین که بقیهی اعضای گروه از او پرسیدند که چگونه میخواهد بهطور رسمی تغییر شغل دهد و نمک بر زخمش میپاشیدند، من متوجه الگوهای رفتاری خاصی در جین شدم که نشان میداد او هرگز نمیتواند شغلش را تغییر دهد.
کارهای جین شبیه به دیگر افراد مشتاق تحول شغلی بود که هیچکدامشان موفق نبودند. با این کارها و باورها، حتی کارشناسان بااستعداد هم نمیتوانند در شغل خود تحولی ایجاد کنند.
آیا احساس میکنید مدتهاست برای تحول شغلی مطلوبتان تلاش میکنید اما آب از آب تکان نمیخورد؟در اینجا پنج علامت که هشدار میدهد تحول شغلی شما روی نخواهد داد را فهرست کردهایم:
1. علاقهای به ایجاد تحول ندارید
اولین نشانه برای جِین این بود که دیگر نتوانست چیزی را تغییر دهد. او در ابتدا روی پروژههای مربوط به توسعه و آموزش که بسیار هم به آن علاقه داشت کار میکرد و آنچنان خوب بود که در آن زمینه، مشهور شد.
البته او برای تغییر شغل داخلی درخواست داد، اما نه عنوانش، نه حقوقش و نه وظایفش، هیچکدام بهطور رسمی تغییری نکرد.
به اینجا که رسید، اعضای گروه پیشنهادهایی مطرح کردند: میتوانست باز هم روی پیشنهاد تغییر شغل داخلی پافشاری کند، سراغ سازمانهای دیگری برود و از همان ابتدا شروع به کار در شغل جدیدش کند، یا حتی اگر میخواست بیشتر کار کند، کارهای جانبی دیگری انجام دهد. جِین گفت که همهی این پیشنهادها را در نظر گرفتهبود، اما هیچکدام از این راهها را امتحان نکردهاست.
تحول شغلی هم مانند جستجوی شغلی، سختیهای خود را دارد. امکان ندارد کسی با پشتسر نگذاشتن مشکلات، شغل جدیدی کسب کند.
ممکن است ارائهتان رد شود، ممکن است از کسی کمک بخواهید اما جوابی نگیرید، یا حتی ممکن است برای شرکتی رزومه یا تبلیغ کسب و کار خودتان را بفرستید اما از آنها خبری دریافت نکنید.
بهتر است دربارهی کارهای خود فکر کنید تا اگر نیاز شد، استراتژی و تاکتیکهایتان را تغییر دهید. در هر صورت، تا خودتان نخواهید، چیزی تغییر نخواهد کرد. شما تحت هیچ شرایطی نباید بیکار بنشینید.
2. انتظار دارید کارفرمایان و استخدامکنندگان، درکتان کنند
به گفتهی جِین، یکی از دلایلی که باعث شد او روی تحول شغلیاش پافشاری نکند، این بود که او قبلا سر کارفرمای فعلیاش و چند استخدامکنندهی دیگر، تمام تلاش خود را کرد اما فایدهای نداشت.
کارفرمایش میخواست او سر همان شغل فعلیاش بماند. همچنین به دلیل 10 سال سابقهی کاری که داشت، از نظر بانکها و کارفرمایان مشاغل دیگر، او فقط بهدرد بخش فروش میخورد.
ممکن است کارفرمای فعلی شما با تغییر شغل شما موافقت نکند، چون برایش بهصرفه نیست. انتقالتان، جور کردنتان با شغل جدید و پر کردن جای خالیتان، باعث ایجاد اختلالات میشود.
تازه این کار برای کارفرمایان و استخدامکنندگان دیگر سختتر هم خواهد بود، زیرا آنها از کیفیت کار شما به اندازهی کارفرمای فعلیتان آگاه نیستند. احتمالا فکر میکنید انتقال زمینهی شغلیتان کار آسانی است، اما اینطور نیست.
انتظار نداشته باشید که کارفرمایان یا استخدامکنندگان درکتان کنند و به شما کمک کنند. درخواست تغییر شغل شما، برای کارفرمایان یک ریسک است، چراکه میتوانند به جای شما، شخصی که قبلا هم در این شغل تجربه داشته را بپذیرند. چراکه کارفرمایان همیشه تا جای ممکن ریسک را کاهش میدهند.
3. خود را بیش از حد، وقف شغل قدیمی خود میکنید
ما علاوه بر تشویق جین به انتقال داخلی یا رفتن به شرکتهای دیگر، پیشنهاد تغییرات کوچکتری هم دادیم. مثلا گفتیم او میتواند برای تمرکز روی شغل مطلوبش، برنامه فعلی خود را کمی تغییر دهد و بقیه کارها را به بعد محول کند.
میتواند مخاطبین شبکه سازی (Networking) خود را از فروشندگان به مربیان، کارشناسان منابع انسانی و دیگر ارتباطاتی که به شغل جدید او مرتبط است، تغییر دهد.
همچنین میتواند در شغل فعلیاش کمی زمان برای کارهای جانبی شغل جدیدش خالی کند. اما خب، جین به فکر اهداف پیشرفت بخش فروش بود و میخواست همچنان فرد برجستهای باقی بماند.
شما قطعا نمیخواهید بهطور کامل با کارفرمایتان قطع رابطه کنید، اعتبار خود را به خطر بیاندازید یا شغل خود را از دست بدهید.
باید در حد قابل قبولی بازده داشته باشید، اما احتمالا میدانید که قبلا هم توانستهاید با تلاش نهچندان زیاد، موقعیت فعلی خود را حفظ کنید.
اگر میخواهید شغل جدیدی بهدست آورید، بیخیال شغل قدیمی خود شوید تا فکر و زمانتان خالی شود و به اندازهی کافی برای شغل دیگرتان انرژی داشته باشید. اگر همچنان در گذشته سیر کنید، فقط در همان حرفه نتیجه میگیرید.
شما در حرفه قدیمیتان نقش بسیار مهمی دارید، بنابراین شغل جدیدتان هیچگاه به پای شغل قدیمیتان نمیرسد، مگر اینکه توجه خود را فقط به آن معطوف کنید. درست است که اینگونه در حرفهی قدیمیتان پیشرفت نمیکنید، اما مگر قرار نبود شغل قدیمیتان را ترک کنید؟
4. فکر میکنید شغلتان باید تماموقت با دستمزد بالا باشد
یکی از مراجعهکنندگانم(بگذارید صدایش بزنیم جان) برخلاف جین، توانست تمرکزش را از شغل قبلیاش (تدارکات شرکتهای بزرگ) روی هدف جدیدش(استراتژی استارتاپ) بگذارد. جان همهی تلاشهای داخلی خود را روی هر چیز مربوط به استارتآپ متمرکز کرد. او برنامهی خود را به حداکثر اانعطاف پذیری رساند تا وقت انجام پروژههای جانبی با استارتآپها و همچنین شرکت در رویدادهای کارآفرینی را داشته باشد. او حتی بارها استراتژیک و کارآفرین بودن را با خود تمرین میکرد.
جان توانست نقشهای مشورتی با چندین استارتآپ را بهدست آورد، اما هنوز هم یک شغل تماموقت نداشت.
همین مشکل باعث شده او هرچه نخ تا حالا ریسیده را پنبه کند! حتی هنگامی که برای او شغل تماموقتی در نظر میگیرند (او حتی تا مرحلهی آخر مصاحبات، پیش رفتهاست)، هنوز احساس بدی نسبت به خود دارد، زیرا حس میکند تجربههایی که او از پروژههای جانبی و خودیادگیری کسب کردهاست، کافی نیستند.
و هنگامی که در مرحلهی آخر مصاحبه است، عدم اعتماد به نفسش نمایان میشود. این درست است که حقوق بالا و حرفههای تماموقت، مهمتر از کارهای جانبی، داوطلبی یا خودیادگیری است، اما تحول شغلی به این معنا است که شما در حرفه یا جای جدیدی کار کنید، آن هم بدون اینکه یک شغل تماموقت و حقوق بالایی داشته باشید. وقتی تا این حد نزدیک به موفقیت هستید، اعتماد به نفس خود را از دست ندهید و از هر راهی برای بهدست آوردن تجربههای جایگزین تلاش کنید.
5. به اینکه میتوانید تحولی ایجاد کنید، باور ندارید
در پایان شام، جین متوجه شد که هنوز راههای زیادی برای امتحان کردن وجود دارد، و تحول شغلی او، آنقدرها هم که فکر میکرده ناامیدکننده نبودهاست. این یک نشانه مهم و مثبت است، زیرا باید قبل از رسیدن به هدفتان، درست آن را برانداز کنید. اگر واقعا به اینکه میتوانید تغییری ایجاد کنید باور نداشتهباشید، هزار دلیل برای تسلیم شدن پیدا میکنید.
این، دقیقا همان مشکلی است که یکی دیگر از مشتریان مالی من با آن مواجه شود. با اینکه او هم مانند جین قصد داشت از بخش فروش خارج شود، شغل مدنظر جدیدش به بخش فروش بیشتر مربوط بود، برای همین نمیشود آن را تغییر چندان بزرگی بهحساب آورد.
ما یک استراتژی و مجموعهای از تاکتیکها را برای اهدافش چیدیم، برندش را تغییر دادیم، نتورکش را گسترش دادیم و آمادهی جستجوی کارهای ناگهانی شدیم.
این مشتری من بیش از دو سال ناپدید شد و هنگامی که دوباره باهم حرف زدیم، او همچنان در همان شرکت بود و اصرار داشت با اینکه واقعا خواهان تحول است، نمیتواند تغییری ایجاد کند.
اما آیا او هیچ کدام از تاکتیکهای موقت را امتحان کردهاست؟ خیر، چون فکر میکرد هیچ تاکتیکی جواب نمیدهد و هیچکس یک زن 40 و خوردهای ساله که از یک شرکت بزرگ به استارتآپی کوچک منتقل شده را استخدام نمیکند.
تحول شغلی، امری امکانپذیر است
من قبلا هم از تحولات شغلی موفقیتآمیز پست گذاشتهام، از جمله یک کارشناس رسانه که از قضا زنی 50 ساله بود، از یک شرکت بزرگ اخراج شد و توسط شرکت کوچکی با یک شغل جدید، حقوق بیشتر و پست و مقام بالاتر استخدام شد.
ملیندا، کارشناس رسانه، همزمان که سر شغل قدیمیاش بود، با پروژههای جانبی و نتورکی قدرتمند، اساس تحول شغلیاش را بنا کرد.
او منتظر نماند تا کارفرمایان، او را استخدام کنند، بلکه شبکهسازیاش باعث موفقیتش شد. او در تواناییهایش لحظهای شک نکرد، بلکه حاضر بود حرفهای خارج از شغل همیشگیاش امتحان کند. شما چطور؟
منبع: یوکن
ویکی پلاست | مرجع بازار صنعت پلاستیک
دیدگاه خود را بنویسید
پتروشیمی ها
- آبادان
- آرتان پترو کیهان
- آریا ساسول
- اروند
- امیرکبیر
- ایلام
- Hyosung Topilene
- Ismail Resin Limited
- Reliance Industries Limited - هند
- بانیار پلیمر گنبد
- بندرامام
- پارس
- پتروپاک مشرق زمین
- پلی استایرن انبساطی سهند
- پلی استایرن انتخاب
- پلی اکریل ایران
- پلی پروپیلن جم (جم پیلن)
- پلی نار
- پلیمر کرمانشاه
- تبریز
- تخت جمشید
- تخت جمشید پارس
- تندگویان
- تولیدی پلاستیک ایسین
- جم
- خوزستان
- دی آریا پلیمر
- رجال
- شازند
- غدیر
- قائد بصیر
- قیام نخ
- کردستان
- گلپایگان
- لاله
- لرستان
- مارون
- محب بسپار ایده گستر
- محب پلیمر قم
- مهاباد
- مهر
- میاندوآب
- نوید زرشیمی
- هشت بهشت کیش
- هگمتانه