پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

وکس سیبویه تولیدکننده وکس های دوقطبی و ناقطبی pe و pp

بسپار تجارت آسیا؛ تأمین کننده مواد اولیه پلاستیک و پلیمر و محصولات پتروشیمی

دورنمای یک سفر کارآفرینی
سفر کارآفرینی چندان دلپذیر نیست. در بهترین حالت می‌توان آن را شبیه یک پرواز ارزان قیمت دانست. حس بدی که از یک ابهام ابدی در کارآفرینی وجود دارد، درست مثل ناراحت بودن صندلی و نداشتن فضای کافی برای راحت قرار دادن پا است و چنین سفری به طور حتم کاردانی و صبر فرد را می‌آزماید...

نوآوری کارآفرینی مختص همه نیست و به ریسک‌های بزرگی نیاز دارد که می‌تواند عواقب کاملا ناشناخته‌ای داشته باشد. راه‌اندازی یک استارت‌آپ مثل سوار شدن بر یک ترن هوایی است که حرکات غیرمنتظره‌ای دارد.

کشف ناشناخته‌ها انرژی و اشتیاق زیادی می‌طلبد. تلاش برای ایجاد یک چیز جدید که هیچ‌کس تا به حال مشابه آن را انجام نداده، جرات زیادی می‌خواهد و هر چه بیشتر منتظر بمانید، انجام این کار سخت‌تر می‌شود.

به همین دلیل است که تقریبا ویژگی مشترک همه کارآفرینان اشتیاق برای کشف ناشناخته‌ها است. امید و انرژی خارق‌العاده تیم‌ را به جلو می‌راند و مسائل را به امید رخ دادن اتفاق‌های بهتر پیش‌بینی می‌کند.

کارآفرینان در هر جای دنیا کلاس «اکونومی» که ارزان‌ترین قسمت در هواپیما است را برای پرواز انتخاب می‌کنند. اما چرا؟ پاسخ این سوال ربطی به قدرت خرید آنها ندارد و تقریبا ساده است: چون جای دیگری نمی‌توانند بنشینند.

زمان تغییر می‌کند و مهم است اشاره کنیم که ما در حال حرکت به سوی تعریفی چندبعدی از کارآفرینی هستیم. «مالکیت یک کسب‌وکار» با اینکه همیشه مایه مباهات است، اما نکات ظریفی که در ذات این اصطلاح وجود دارد را نادیده می‌گیرد و دیدگاه بسیار محدودی نسبت به این موضوع ارائه می‌دهد.

کارآفرینی در اصل آنقدر که یک روش تفکر است، یک وضعیت شغلی نیست؛ روش تفکری که همزمان امکان حل مشکلات و فرصت‌آفرینی را فراهم می‌کند.

جوانان بر این موضوع تسلط بیشتری دارند. نسل هزاره که تشنه تغییر است و با حس نو شده کنترل خود پرورش یافته، در هر جایی در حال به‌روز‌رسانی دیدگاه‌های خود و تبدیل آن به ماموریت است.

تعداد بی‌شماری از جوانان با فعالیت‌هایی از راه‌اندازی هکاتون‌ها (رویدادی که در آن برنامه‌نویسان کامپیوتر و دیگر افرادی که درگیر توسعه سخت‌افزاری و نرم‌افزاری هستند، برای گفت‌وگو در مورد پروژه‌ای گرد هم جمع می‌شوند) گرفته تا به چالش‌ کشیدن داستان‌هایی در مورد خشونت، به قهرمانان تغییرات مثبتی که می‌خواهند در دنیا ببینند تبدیل شده‌اند و این بسیار شگفت‌انگیز است.

با توجه به ازدیاد چنین فعالان و محرکانی، در اینجا ۳ دیدگاه دوربرد نسبت به ذهنیت کارآفرینی ارائه می‌َ‌شود:

1) کارآفرینی مخالف جریان غالب است

حتی هنگام پرواز در حالت خلبان اتوماتیک، هر کارآفرینی رویکرد متعارف در مورد یک مشکل را رد می‌کند. مسلما، فعالیت درون یک چارچوب تعیین شده نوعی حس امنیت ایجاد می‌کند.

به هر حال، حرکت کردن در راستای مرزهای کاملا مشخص شده، به ندرت باعث ایجاد نوآوری می‌شود. اگر هیچ کس جرات امتحان کردن مسیری جدید را نداشته باشد، ما چطور می‌توانیم به مقصدی متفاوت برسیم؟

خوشبختانه کارآفرینان دوست دارند تفکر متعارف را کنار بگذارند و به مسائل از زاویه‌ای متفاوت نگاه کنند. این تمایل که در آن احتمال مواجه شدن با شکست وجود دارد، چیزی به جز بنیان‌ نهادن پیشرفت نیست.

اگر صرفا پرواز حرکت از نقطه A به نقطه B باشد پس در این صورت، پرواز سانفرانسیسکو به نیویورک از طریق مسکو منطقی به نظر می‌رسد!

با این حال، زیبایی حقیقی این دورنما این است که از ایجاد راهکارهای نوآورانه برای مشکلات غیرقابل حل فراتر می‌رود.

در حقیقت، این دورنما برای پیشرفتی به کار می‌رود که در حال حاضر وجود دارد، اما می‌تواند کارآیی بهتری داشته باشد. کارآفرینان این رویکرد را درونی‌سازی کرده‌اند که باعث می‌شود آسمان حریم آنها باشد.

2) کارآفرینی تکرارشونده است

در چشم یک کارآفرین همه چیز یک کار در حال پیشرفت است. در حالی که تغییر تمرکز از نتایج به سوی پیشرفت در ابتدا غیرواقعی به نظر می‌رسد، اما اثرات قدرتمندی دارد. به‌عنوان مثال، این رویکرد به معنی کاهش قابل توجه ریسک است.

کارآفرینان به جای اینکه با یک دست چند هندوانه بردارند، خیلی سریع (و البته ارزان) شکست می‌خورند. در نتیجه، خیلی سریع هم یاد می‌گیرند.

این شیوه عمل قیمت ندارد، چون به آنها امکان می‌دهد به شیوه‌ای پایدار و تکمیلی، اصلاحاتی مبتنی بر دریافت بازخورد روی پروژه‌های خود انجام دهند. در نهایت این فرآیند در ترکیب با بازخوردهای دریافت شده برای رسیدن به یک راه‌حل مطلوب نهایی محوری است.

3) کارآفرینی مشارکتی است

بر خلاف تصویری که از کارآفرینان به عنوان گرگ‌هایی تنها همه‌گیر شده، بیشتر افرادی که خواهان تغییر هستند، از ذهنیتی مشارکتی برخوردارند.

این رویکرد نه‌تنها به آنها امکان می‌دهد بر تفکر سینرژیک (اشتراکی) سرمایه‌گذاری کنند، بلکه یک سیستم حمایتی گسترده را تحکیم می‌کند.

صراحتا، هیچ چیز به اندازه داشتن شبکه‌ای از افراد که هنگام دشواری‌ها می‌توانند شما را در مسیر درست نگه دارند، ارزشمند نیست. عضو یک قبیله بودن تجربه‌ای غنی است.

داشتن شرکایی مسوول و هیات مدیره‌ای دوستانه، نه‌تنها تضمینی در برابر فرسودگی هنگام تغییر دادن دنیا است، بلکه چاشنی مخفیانه‌ای برای همکاری‌ علنی محسوب می‌شود.

چه تازه از روی زمین بلند شده باشید و چه هنوز منتظر سوار شدن به هواپیما هستید، به یاد داشته باشید که مسیر را خودتان باید برنامه‌ریزی کنید و کارآفرینان در کلاس اکونومی پرواز می‌کنند. شما چطور؟

منبع: دنیای اقتصاد

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟ بلی خیر
امتیاز مطلب: 100%

دیدگاه خود را بنویسید

فرستادن دیدگاه

پربازدیدترین شرکت ها

پربازدیدترین محصولات

ویدیوهای آموزشی

همه حقوق این سایت متعلق به ویکی پلاست است طراحی و اجرا: نگاه حرفه ای
قیمت بازار اشتراک قیمت کانال تلگرام تبلیغات
بسپار تجارت آسیا؛ تولید و صادرات کامپاندهای پلیمری قیمت بازار قیمت جهانی تلگرام واتس اپ تبلیغات
ویکی پلاست
سلام خوش اومدید
ویکی پلاست، خرید و فروش مواد اولیه نداره
چطور می تونم کمک‌تون کنم؟