انقلاب دورکاری/ بخش سيوپنجم
مدلی برای سازگاری با افرادی از فرهنگهای مختلف
به دست آوردن این مهارتها، نیازمند یک فرآیند پیوسته از درک و سازگاری بین اعضای تیم است که هر یک از فرهنگها و ملیتهای مختلف میآیند. به همین منظور، با «مدل سازگاری دوسویه» آشنا میشویم.
این مدل دو سیکل تعاملی دارد که بر هم اثر میگذارند: سیکل یادگیری دوسویه و سیکل آموزش دوسویه. هر سیکل روند تعاملات را کند میکند و به روشهای ارتباطی جدید منجر میشود. این اقدامات هیچ نظم مشخصی ندارند.
رهبران جهانی و اعضای تیم آنها، دوست دارند هم در فعالیتهای یادگیری و هم در فعالیتهای آموزش حضور داشته باشند.
یادگیری دوسویه
« جذب کردن» و «پرسیدن» دو رفتار ویژهای هستند که یادگیری دوسویه را شکل میدهند.
جذب کردن: بیشتر افراد با نگاه کردن و گوش کردن دقیق به رفتارهای دیگران، چیزهای جدید یاد میگیرند، همانطور که کودکان در حین بزرگ شدن دانش فرهنگی خود را توسعه میدهند.
به عنوان بزرگسال، بیرون آمدن از منطقه امن و ورود به یک فضای جدید، همانقدر دیدن و شنیدن و درک کردن را میطلبد. برای اینکه جزئیات یک فضای جدید را به طور واقعی جذب کنید، باید مقایسه و قضاوت کردن را کنار بگذارید.
در مرحله جذب کردن، هدف این است که در مورد یک محیط کار، تیم یا موقعیت، بدون ورود به ارزیابیها یا اظهارنظرهای داخلی، اطلاعات جمع کنید. داشتن یک ذهن باز، کلید درک چشماندازهای متفاوت و راهحلهای جایگزین است.
پرسیدن: یادگیری در مورد یک فضای فرهنگی جدید، میتواند با پرسیدن سوالات باشد. روند طبیعی مطرح کردن سوال از طرف یک نفر و پاسخ دادن از طرف دیگر، یک فضای دوسویه ایجاد میکند.
این فعالیت بدهبستانی، فرصتی رضایتبخش و کمریسک برای اعضای تیم فراهم میکند تا خودشان را با فضای جدید سازگار کنند. به هر حال، سوال پرسیدن همیشه برای ارائه یک تصویر کاملا دقیق و شفاف کافی نیست و فقط میتواند یکسری اطلاعات اضافه به ما دهد که بخشی از همان مرحله جذب کردن است.
جذب کردن و پرسیدن به هم ربط دارند. جذب کردن، اطلاعات و تجربیات بیشتری در اختیار ما میگذارد تا بدانیم در مورد چه چیزی سوال بپرسیم. سوال پرسیدن هم درک بهتری از رفتارهای بررسی شده به ما میدهد. به طور کلی، این یک روش متفکرانه است که رهبران سازمان را ملزم میکند بر اساس هویتهای فرهنگی خودشان واکنش نشان دهند.
آموزش دوسویه
دومین سیکل بر «تعلیم دادن» و «تسهیل کردن» متمرکز است. آموزش دوسویه از همه افراد یک تیم جهانی میخواهد هم دانشآموز باشند و هم معلم. تئوریهای روانشناسی آموزش که بر نقش مرکزی همگروهیها به عنوان مربیان و معلمهای غیررسمی هم تاکید دارند، میگویند این یک فرآیند ایدهآل برای رهبران سازمانی است که باید آن را به اعضای تیم خود معرفی کنند. سیکلهای آموزش دوسویه، فرهنگ پذیرش را در میان اعضای تیم رواج میدهند؛ صرف نظر از اینکه چقدر متنوع هستند.
و به همه امکان میدهند دیدگاههای چندبعدی از همکاران و از خودشان داشته باشند. این فرآیند مشارکتی، شناخت همتیمیها از هم را بیشتر میکند و باعث میشود چشماندازهای منحصر به فرد هم را تحسین کنند. این تجربه مشترک در میان اعضای تیم جهانی رواج پیدا میکند و باعث میشود موانعی که فاصله روانی عامل آن است، کمتر شوند.
تعلیم دادن: تعلیم دادن شامل مربیگری، تدریس، مشاوره و دیگر اشکال راهنمایی کردن و همچنین توصیهها و کمکهای غیررسمی است که همتیمیها با هم به اشتراک میگذارند تا چشماندازهای جدید را کشف کنند. به طور خاص، مربیگری یک ارتباط شخصی بین دو یا چند عضو یک تیم را برقرار میکند و معمولا بین افراد باتجربه و فردی که تازهوارد محیط شده، ایجاد میشود.
منبع
ویکی پلاست | مرجع بازار صنعت پلاستیک
دیدگاه خود را بنویسید
پتروشیمی ها
- آبادان
- آرتان پترو کیهان
- آریا ساسول
- اروند
- امیرکبیر
- ایلام
- Hyosung Topilene
- Ismail Resin Limited
- Reliance Industries Limited - هند
- بانیار پلیمر گنبد
- بندرامام
- پارس
- پتروپاک مشرق زمین
- پلی استایرن انبساطی سهند
- پلی استایرن انتخاب
- پلی اکریل ایران
- پلی پروپیلن جم (جم پیلن)
- پلی نار
- پلیمر کرمانشاه
- تبریز
- تخت جمشید
- تخت جمشید پارس
- تندگویان
- تولیدی پلاستیک ایسین
- جم
- خوزستان
- دی آریا پلیمر
- رجال
- شازند
- غدیر
- قائد بصیر
- قیام نخ
- کردستان
- گلپایگان
- لاله
- لرستان
- مارون
- محب بسپار ایده گستر
- محب پلیمر قم
- مهاباد
- مهر
- میاندوآب
- نوید زرشیمی
- هشت بهشت کیش
- هگمتانه