جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳

زرین نپتا

نمایشگاه پلاستیک | استانبول تویاپ ترکیه

وکس سیبویه تولیدکننده وکس های دوقطبی و ناقطبی pe و pp

بسپار تجارت آسیا؛ تأمین کننده مواد اولیه پلاستیک و پلیمر و محصولات پتروشیمی

پیشخوان خبر
۱۲ تير ۱۴۰۰ 0 643

wikiplast.ir

چشم نگران تولید به ارز

چشم نگران تولید به ارز
وقتی آمریکا در سال ۹۷ و در دوره ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ از برجام خارج شد و همه توان این کشور برای ایجاد بی‌ثباتی در ایران بسیج شد، طبیعتاً اثرات فراوانی هم بر جای گذاشت که نخستینش آشفتگی در بازار ارز و بالا رفتن بی‌رویه نرخ آن در بهار همان سال بود.

همزمان دولت نیز سیاست‌های بعضاً پرمناقشه‌ای را اتخاذ کرد که چندنرخی کردن ارز و اختصاص دلار ۴۲۰۰تومانی به واردات کالاهای اساسی جنجال‌برانگیزترین آنها بود.

در نتیجه، وضعیت اقتصادی سه سال گذشته باعث شد تقریباً همه مردم با مفاهیم ارز و نرخ ارز آشنا شوند و این مولفه اقتصادی بتواند اثر خود بر زندگی شهروندان را به شکل محسوسی به رخ همه بکشد.

اما مردمی که طی این سال‌ها تلاش کردند با خرید و فروش انواع ارز مانع از ازدست رفتن هر چه بیشتر سرمایه‌های خود شوند تنها گروه‌های پریشان از این وضعیت نبودند.
چشم نگران تولید به ارز
بخش تولید که به واسطه نیاز خود به واردات مواد اولیه، ماشین‌آلات و قطعات و همچنین صادرات کالاهای تولیدی، وابستگی عمیقی به بازار ارز دارد نیز دچار نگرانی مضاعف شد.

در گفت‌وگو با احمد عزیزی، صاحب‌نظر پولی و بانکی و مشاور ولی‌الله سیف،‌ رئیس اسبق بانک مرکزی به این موضوع پرداختیم که اثر نرخ ارز در ایجاد نااطمینانی در بخش تولید تابع چه سازوکاری است؟

احمدعزیزی معتقد است ۵۰ سال است که دولت‌ها با قرار دادن نرخ ارز به عنوان لنگر اسمی اقتصادی کشور به جای نرخ تورم، یک اشتباه را تکرار می‌کنند که نتیجه آن بی‌ثباتی اقتصادی و ارزی و ایجاد عدم‌اطمینان در بخش تولید و نهایتاً متضرر شدن این بخش است.

به گفته او، نوسان نرخ ارز ریسک سرمایه‌گذاری را بالا می‌برد و وقتی ریسک بالا می‌رود، بهینگی تصمیمات اقتصادی تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی پایین می‌آید و چندنرخی شدن ارز نیز با پهن کردن سفره رانت و فساد در اقتصاد کشور، باعث حذف آن دسته از تولیدکنندگانی می‌شود که یا دوست ندارند درگیر رانت و فساد شوند یا به کل از این مقوله‌ها دور هستند. مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

نوسانات نرخ ارز در چه شرایطی می‌تواند به فعالان بخش تولید آسیب بزند؟
به‌طور کلی نوسان نرخ ارز باعث بی‌ثباتی می‌شود و بی‌ثباتی هم نااطمینانی و عدم قطعیت را در پی دارد. نتیجه نااطمینانی نیز افزایش ریسک است.

وقتی ریسک بالا می‌رود، فعالان اقتصادی نمی‌توانند تصمیمات درستی بگیرند و بهینگی تصمیماتشان پایین می‌آید. بنابراین به شکلی زنجیره‌ای آشفتگی در روند تولید به وجود می‌آید.

مساله‌ای که گفته شد در تمام اقتصاد وجود دارد و مختص نرخ ارز نیست، اما چون در ایران هم بازار ارز بزرگ است و هم نرخ ارز اثر سرایتی قوی در سایر بخش‌های اقتصادی دارد، اثرگذاری بی‌ثباتی در نرخ ارز همه اقتصاد کشور را به میزان زیادی متاثر می‌کند که فعالان اقتصادی و تولیدکنندگان نیز بی‌نصیب نمی‌مانند.

بی‌ثباتی نرخ ارز با تشویق تصمیمات کوتاه‌مدت و تهدید تصمیمات بلندمدت باعث تخریب سرمایه‌گذاری که نیازمند نگاهی بلندمدت است می‌شود و توان رقابتی بنگاه‌ها را از خود متاثر می‌کند و در نتیجه تخریب تولید را هم در پی خواهد داشت.

همچنین بی‌ثباتی نرخ ارز در جاهای دیگری مثل ذخایر ارزی کشور، بانک مرکزی، اندوخته ارزی بانک‌ها و موقعیت ارزی آنها اثر مخرب خود را می‌گذارد و در کل اثرات سوء آن خیلی پیچیده و گسترده است.

در مورد خاص ایران، اگر سه سال اخیر را که بعد از خروج آمریکا از برجام خاطرات خیلی بدی از وضعیت بازار ارز در اذهان باقی گذاشته است، کنار بگذاریم و نگاهی به وضعیت ۵۰ سال اخیر بیندازیم، باید ذکر کنم که منظور ما از جلوگیری از نوسان نرخ ارز همان جلوگیری از افزایش آن است، چون دولت‌ها در این ۵۰ سال همواره با مساله افزایش نرخ ارز دست‌و‌پنجه نرم می‌کرده‌اند.

با توجه به متغیر بودن همه عوامل دیگر کلان اقتصادی، سیاست ثابت نگه داشتن نرخ ارز تصمیم بسیار اشتباهی بوده است و در نگاه بلندمدت می‌توان گفت که عدم‌نوسان نرخ ارز به ضرر تولید و سرمایه‌گذاری و اقتصاد کشور بوده است.

همچنین باید در نظر داشت که معمولاً نوسانات بازارهای ارز در کل دنیا بیش از سایر بازارهاست و در عین حال که متولیان اقتصادی و بانک‌های مرکزی و دولت‌ها به دنبال ثبات بازارها هستند، نسبت به نوسانات نرخ ارز کمتر حساسیت نشان می‌دهند.

این را هم باید مدنظر داشت که نقشی را که نرخ ارز در اقتصاد ایران ایفا می‌کند در اقتصاد غرب بازی نمی‌کند، چون دولت‌ها در ایران نرخ ارز را به عنوان لنگر اسمی اقتصاد خود انتخاب کرده‌اند، در حالی که در غرب ارز لنگر اسمی اقتصادشان نیست و در نتیجه اقتصادشان اثرپذیری کمتری از آن دارد.

باید توجه داشت که در شرایط معمول، نوسانات نرخ ارز بر بخش خارجی اقتصاد، مثل واردات و صادرات و نقل و انتقالات سرمایه‌ای کشور اثر می‌گذارد و قاعدتأ نباید اثر بزرگی بر تولید و اقتصاد داخلی داشته باشد، منتها در ایران این قاعده حکم‌فرما نیست و چون نرخ ارز لنگر اسمی اقتصاد است، خیلی از کالاها و خدمات بی‌ربط به نرخ ارز نیز از نوسانات آن اثر می‌پذیرند.

چرا انتخاب ارز به عنوان لنگر اسمی اقتصاد از طرف دولت، باعث افزایش نااطمینانی اقتصادی در جامعه می‌شود؟
انتخاب لنگر اسمی با سیاستگذار است و اگر مثلاً کنترل تورم را به عنوان لنگر اسمی اقتصاد کشور انتخاب کنند، در نتیجه ثبات نسبی قیمت‌ها بر همه اقتصاد جاری می‌شود.

ولی وقتی دولت به دلیل عدم انضباط پولی و عدم انضباط بودجه، از منابع بانکی (چه بانک مرکزی و چه سیستم بانکی کشور) برای جبران کسری بودجه مستقیم و غیرمستقیم خود استفاده می‌کند، به جای اینکه این کار مرسوم، متداول و صحیح انتخاب کنترل تورم به عنوان لنگر اسمی اقتصاد را انجام دهد، لنگر دیگری به نام نرخ ارز را انتخاب می‌کند تا با ثابت نگه داشتن این مولفه مشکلات کوتاه‌مدت اقتصادی را حل‌و‌فصل کند.

دولت به این دلیل این کار را می‌کند که می‌بیند نمی‌تواند قیمت هزاران کالا و خدمت را کنترل کند، بنابراین دست به چنین سیاستی می‌زند که البته در پنج دهه اخیر دیده‌ایم که اثر مثبتی بر اقتصاد ندارد، هزینه‌های هنگفتی را هم به بار می‌آورد و به گسترش فساد منجر می‌شود.

دولت وقتی نفت می‌فروشد منابع ارزی در اختیارش قرار می‌گیرد و چون این منابع، قدرتی برای کنترل بازار ارز در اختیارش قرار می‌دهد، می‌خواهد با استفاده از این قدرت علامت ثبات اقتصادی به بازار بدهد، اما این سیاست در بلندمدت نتیجه نمی‌دهد و شاهدیم که هر چند سال یک‌بار دولت‌ها مجبور به آزاد کردن نرخ ارز می‌شوند و جهش قیمتی اتفاق می‌افتد و باعث بی‌ثباتی اقتصادی و عدم سرمایه‌گذاری و نااطمینانی در بخش تولید می‌شود.

آیا عواملی مثل عوامل روانی یا آشفتگی در انتظارات بازار ارز هم بر نااطمینانی بخش تولید اثرگذار است؟
عواملی به نام ریزساختارهای بازار ارز و انتظارات بازار ارز نیز وجود دارند که برای شناخت مکانیسم اثرگذاری نرخ ارز بر نااطمینانی بخش تولید راهگشا هستند.

به عنوان مثال، اخبار و وقایعی که روزانه اتفاق می‌افتند و طبیعی است که تعدادشان برای کشور بزرگی مثل ایران با دارا بودن مرزهای چندین هزارکیلومتری با همسایگان متعدد خیلی زیاد باشد، می‌توانند اثراتی بر نرخ ارز بگذارند. ما اینجا برای راحت‌تر شدن فهم موضوع چنین ریزساختارهایی را در انتظارات از بازار ارز خلاصه می‌کنیم.

اگر بازار انتظار نوسان مثبت یا منفی داشته باشد، این انتظارات لااقل در کوتاه‌مدت محقق می‌شود تا اینکه وقایعی اتفاق بیفتد و انتظارات بازار تعدیل شود. نمونه بارز آن را در وضعیت بازار ارز ایران پس از روی کار آمدن جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا، می‌توانیم مشاهده کنیم.

با تغییر دولت در آمریکا امیدواری‌ها برای بازگشت سریع آمریکا به برجام بیشتر شد و البته دولت ایران نیز با انگیزه‌هایی خاص در تقویت این انتظارات دمید.

واکنش بازار ارز ایران پایین آمدن سریع نرخ ارز تا ۲۱ هزار تومان و پیش‌بینی متوقف شدن نرخ ارز در رقم‌های بسیار پایینی (به نسبت اکنون) مثل ۱۷ هزار تومان، ۱۱ هزار تومان و حتی زیر ۱۰ هزار تومان از طرف برخی افراد شد.

اما روند مذاکرات برای بازگشت آمریکا به برجام طولانی شد و در نتیجه انتظارات تعدیل شد و باز هم نرخ ارز به بالای ۲۴ هزار تومان بازگشت.

بنابراین اکنون می‌توان ادعا کرد که واکنش بازار ارز ایران به انتخاب بایدن به عنوان رئیس‌جمهور آمریکا کاهش نرخ بود، ولی وقتی انتظاراتی مثل بازگشت آمریکا به برجام در آن بازه زمانی کوتاه‌مدتی که مورد انتظار بود محقق نشد، نرخ ارز تعدیل شد و باز هم روند صعودی گرفت. بنابراین ریزساختارها و انتظارات بر بازار ارز اثر می‌گذارند و حتی ممکن است اثرات نامتقارنی در نقاط مختلف بازار ارز بگذارند.

از نظر بزرگی و انعطاف بازار، هیچ بازاری در جهان مثل بازار ارز نیست.

حال برای ورود به بحث نااطمینانی در بخش تولید به واسطه وضعیت نرخ ارز ابتدا این تفکیک را در نظر بگیریم که تولیدات یا متکی بر واردات مواد اولیه، ماشین‌آلات و قطعات هستند یا نیستند. اگر متکی بر واردات باشند که هرگونه نوسانی در نرخ ارز باعث نااطمینانی در این دسته از تولیدکنندگان می‌شود.

در چنین وضعیتی تولیدکننده مدام باید محاسبه کند که آیا می‌تواند این نوسانات ارزی را در قیمت کالای خود ببیند و به مصرف‌کننده منتقل کند یا خیر. در نظر داشته باشیم که تولیدکننده ذاتاً معامله‌گر ارز نیست که بخواهد از نوسانات نرخ ارز کسب سود کند.

اگر سودی هم از این طریق برای تولیدکننده حاصل شود، به صورت تصادفی این اتفاق می‌افتد و او به‌طور اصولی دوست دارد که نوسانی در نرخ ارز وجود نداشته باشد و بدون دغدغه بتواند به تولید خود بچسبد. در نتیجه نوسانات نرخ ارز به ضرر تولیدکننده است، چون بی‌ثباتی و مشکل در محاسبه هزینه‌ها و قیمت‌گذاری محصول برای او ایجاد می‌کند.

در مورد دوم، یعنی زمانی که مواد اولیه و ماشین‌آلات و قطعات مورد نیاز تولیدکننده به شکل معنا‌داری به واردات متکی نباشد، باز هم در ایران شاهد هستیم که نوسانات نرخ ارز به محصولات این بخش از تولیدکنندگان هم سرایت می‌کند، البته با کمی تاخیر زمانی.

چون انتخاب ارز به عنوان لنگر اسمی اقتصاد از سوی دولت باعث می‌شود که تغییرات در بازار ارز با قدرت و به سرعت به سایر حوزه‌های اقتصادی نیز سرایت کند. در نتیجه می‌توان گفت که نوسانات نرخ ارز به‌طور مستقیم بر تولیدکنندگان متکی بر واردات و به‌طور غیرمستقیم بر تولیدکنندگان مستقل از واردات اثر می‌گذارد و تصمیم‌گیری آنها برای اقدامات تولیدی مثل خرید، فروش یا سرمایه‌گذاری را دشوار می‌کند.

چندنرخی بودن ارز چگونه برای بخش تولید مشکل‌ساز می‌شود؟
بله، متاسفانه در ایران موضوع چندنرخی بودن ارز هم مطرح است که تولید رانت و فساد می‌کند. در این شرایط اثرات نااطمینان‌کننده نرخ ارز بر تولید فقط به قیمت‌ها خلاصه نمی‌شود و آثار منفی را چند برابر می‌کند و کل نظام سرمایه‌گذاری، تولید، مدیریت و حکمرانی اقتصادی کشور را با اختلال جدی مواجه می‌کند.

مکانیسم منفی نظام چندنرخی ارز بدین صورت است که فضاهایی برای رانت‌خواری و فساد ایجاد می‌کند و با این کار، خیلی از تولیدکنندگانی را که می‌خواهند سالم به فعالیت خود ادامه دهند یا دسترسی به مراکز رانت ندارند، از بازار حذف می‌کند و آنهایی هم که باقی می‌مانند به سمت خو گرفتن با فساد و رشوه رانده می‌شوند که در نهایت به تخریب نظام انضباط اقتصادی کشور منجر می‌شود.

از سویی دیگر، نظام چندنرخی ارز علامت غلط به فعالان اقتصادی می‌دهد. همچنین در این نظام دولت به راحتی سیاستگذاری‌های خود را تغییر می‌دهد و شاهد بی‌ثباتی مقررات نیز خواهیم بود. چنین وضعیتی باعث سردرگمی و نااطمینانی در اقتصاد و به‌تبع آن در بخش تولید می‌شود.

در چنین شرایطی است که شاهد اعتراضاتی از قبیل اعتراضات تولیدکنندگان شیر می‌شویم که شیر تولیدی‌شان را دور می‌ریزند و در پلاکاردهایشان در اجتماعات اعتراضی می‌نویسند که ای‌کاش به جای شیر نوشابه تولید می‌کردند. چون وقتی که دولت قیمت‌های کالاهای اساسی را کنترل می‌کند، ناخواسته تولیدکننده را تشویق به تولید کالاهای غیرضروری مثل نوشابه به جای شیر می‌کند.

در مثالی دیگر، وقتی دولت قیمت نان و آرد و گندم را کنترل می‌کند، به تولیدکننده این پیام صادر می‌شود که به جای نان برود شیرینی تولید کند که کنترلی بر قیمت آن وجود ندارد. همین روند بر نرخ ارز هم حاکم است، با یک تفاوت عمده که ارز بسیار مهم‌تر از حتی کالاهای اساسی است.

چون ارز و بازار ارز یک فرانرخ است و بر همه بخش‌های دیگر اقتصادی هم اثر می‌گذارد. بنابراین، دولت با نظام چندنرخی ارز هم علامت غلط به تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی می‌دهد و هم مراکز رانت و فساد را ایجاد می‌کند. تجربیات جهانی هم ثابت کرده است که کنترل نرخ ارز راهگشای اقتصاد نیست.

آیا می‌توان ادعا کرد که اتکای بیش از حد اقتصاد ایران به واردات و در این سال‌های اخیر به صادرات باعث شده است که ارز تا این حد اثرگذار باشد؟
خیر، برای اینکه اتکای اقتصاد ایران به بخش خارجی اقتصاد کمتر از خیلی از کشورهای دنیاست. برخی از کشورها هستند که مجموع صادرات و وارداتشان بیشتر از رقم تولید ناخالص داخلی‌شان است، ولی چنین مشکلاتی را ندارند.

بنابراین در مورد ایران به هیچ وجه نمی‌توان گفت که دلیل اثرگذاری نرخ ارز بر اقتصاد و بخش تولید اتکای زیاد آن به ارز است. فقط یک دلیل می‌توان در اینجا مطرح کرد و آن هم درآمد نفتی است.

درآمد نفتی منحصراً در اختیار دولت است و نسبتاً سهل‌الوصول نیز هست و بیماری هلندی اقتصاد ایران هم که امر شناخته‌شده‌ای است. بنابراین دولت دچار توهم قدرت کنترل‌گری اقتصاد شده و در نتیجه از این اشتباه محاسباتی، به جای استفاده از درآمد نفتی برای توسعه کشور، بیشتر برای تخریب محیط اقتصادی و جلوگیری از توسعه استفاده کرده است.

البته این بدان معنی نیست که دولت هیچ استفاده مفیدی از درآمد نفتی در راستای توسعه بخش تولید نکرده است. مثلاً با تخفیف اداری برای بخش‌های پتروشیمی یا فولاد توانسته کشور را از واردات برخی کالاها بی‌نیاز کند.

ولی در مجموع دولت نتوانسته استفاده مناسبی از درآمدهای ارزی حاصل از فروش نفت برای تثبیت و توسعه اقتصادی کشور کند و بیشتر دچار توهم قدرت سیاستگذاری و انتخاب نرخ ارز به عنوان لنگر اسمی اقتصاد شده است.

عوامل نااطمینان‌کننده مربوط به نرخ ارز چگونه برای تولیدکنندگان متکی به صادرات دردسرساز می‌شوند؟
در ایران نوسانات نرخ ارز همیشه برای صادرکنندگان مساعد بوده است. به‌خصوص در سال‌های اخیر این مساله تشدید هم شده است. زیرا نوسانات به واقع نوسان نرخ ارز نبوده و همواره شاهد بالا رفتن نرخ آن بوده‌ایم. بنابراین تولیدکننده هر چقدر سریع‌تر محصولی را تولید و صادر کند و دستمزد خود را به صورت ارزی دریافت کند راحت‌تر می‌تواند از فرصت سودی که به خاطر افزایش نرخ ارز ایجاد شده بهره ببرد و این اتفاقاً به کشور کمک کرده است که در غیاب درآمدهای نفتی به دلیل تحریم و خروج آمریکا از برجام، دولت بتواند منابع ارزی کافی برای حداقل‌های مورد نیاز کشور را تدارک ببیند.

البته لازم به ذکر است که در نیمه دوم دهه ۸۰ شمسی که دولت به واسطه درآمدهای هنگفت نفتی، نرخ ارز را ثابت نگه داشته بود، شاهد بودیم که همه هزینه‌های مواد اولیه و دستمزد کارگر و... به خاطر تورم در حال افزایش بودند و این ثابت ماندن نرخ ارز باعث شد که توان رقابتی تولیدکنندگان در صادرات غیرنفتی کاهش پیدا کند.

از سوی دیگر در فضایی مثل اکنون که جهت نوسان نرخ ارز معلوم نیست، نااطمینانی باعث تهدید فعالیت تولیدکنندگان و صادرکنندگان می‌شود.

در کشورهای پیشرفته صادرکنندگان وقتی قراردادهایشان را می‌بندند، ابزارهایی در بازار در اختیار دارند که خودشان را نسبت به نوسان نرخ ارز مصون می‌کنند و اثرات نامساعد نوسانات نرخ ارز برای آنها صفر می‌شود. در واقع با استفاده از ابزارهای پیچیده در بازار ارز می‌شود اثرات منفی نوسانات نرخ ارز را برای صادرکنندگان و واردکنندگان به صفر رساند.

اما در ایران به دلیل دخالت‌های دولت و رفتار آن به عنوان تنظیم‌گر اقتصاد کشور نمی‌توان چنین ابزارهایی را در بازار ارز به کار گرفت.

منبع : دنیای اقتصاد


ویکی پلاست | مرجع بازار صنعت پلاستیک

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟ بلی خیر
امتیاز مطلب: 0%

تبلیغات در ویکی پلاست

دیدگاه خود را بنویسید

فرستادن دیدگاه

پربازدیدترین شرکت ها

درج کارت ویزیت شرکت من

پربازدیدترین محصولات

ویدیوهای آموزشی

همه حقوق این سایت متعلق به ویکی پلاست است طراحی و اجرا: نگاه حرفه ای
قیمت بازار اشتراک قیمت کانال تلگرام تبلیغات
قیمت بازار قیمت جهانی تلگرام واتس اپ تبلیغات
ویکی پلاست
سلام خوش اومدید
ویکی پلاست، خرید و فروش مواد اولیه نداره
چطور می تونم کمک‌تون کنم؟