دوشنبه ۳ دى ۱۴۰۳

وکس سیبویه تولیدکننده وکس های دوقطبی و ناقطبی pe و pp

بسپار تجارت آسیا؛ تأمین کننده مواد اولیه پلاستیک و پلیمر و محصولات پتروشیمی

۷ رفتار به ظاهر منفی که در شرایطی خاص، مفید هستند
همه ما به صورت غریزی و یا اکتسابی آموخته‌ایم که بعضی از رفتارها سالم و برخی ناسالم هستند اما واقعیت این است که دسته‌بندی‌ها و شابلون‌های رفتاری که پذیرفته‌ایم همواره صحیح نیستند.

در بسیاری از موارد، تشخیص رفتار سالم از ناسالم آن چنان که عامه تصور می‌کنند، کار راحتی نیست. حتی پذیرش و رواج چنین تشخیص‌هایی بین مردم نیز نمی‌تواند ملاک قابل‌قبولی محسوب شود. واقعیت آن است که ذهن و بدن ما بهترین معیار است که بدانیم به چه چیز نیاز داریم و البته هر رفتاری باید در شرایط و محدوده مشخص مورد سنجش قرار گیرد. حتی رفتار سالمی مثل محبت کردن اگر بیش از حد و خارج از محدوده عقلانی باشد می‌تواند مخرب و ناسالم شناخته شود. در این مقاله ۷ رفتار را از دسته‌بندی رفتارهای ناسالم جدا کرده و در گروه رفتارهای سالم قرار می‌دهیم.

۱- خشم

خشم و عصبانیت رفتاری است که اغلب به عنوان رفتار ناسالم شناخته شده و تلاش می‌شود که از ابراز آن اجتناب گردد، در حالی که می‌تواند بسیار رهایی‌بخش باشد. شاید بهتر باشد یادآوری کنیم که بین «خشم» و «خشونت» تفاوت مهمی وجود دارد و آن این است که «خشم» یک احساس و «خشونت» یک عمل است و برای آن که ابراز خشم به خشونت ویرانگر مبدل نشود بهتر است تکنیک‌های مدیرت خشم را بیاموزید.

خشم در محدوده مثبت می‌تواند اهرمی قدرتمند در ایجاد تغییرات مثبت در زندگی باشد. در حقیقت خشم یک نوع انرژی احساسی است که زمانی ایجاد می‌شود که شما در شرایط نامناسب قرار گرفته‌اید، به شما ستمی شده و یا از مرزهای شخصی شما عبور شده باشد. این احساس کم‌کم اوج می‌گیرد و ماموریت آن این است که وضعیت نامناسبی را که موجب درد و رنج شما است تغییر دهد و از شما محافظت کند. اما باید بدانید که چگونه در زمان عصبانیت، خشم خود را در مسیر مثبت قرار دهید تا تغییری که پس از ابراز خشم ایجاد می‌شود برای شما مفید باشد. همه احساساتی که در شرایط مختلف برای شما ایجاد می‌شوند مثل خشم، شادی، تنفر و … متناسب با نیاز روح و جسم شما در آن موقعیت است و در حقیقت نقش حفاظتی برای شما دارد. بنابراین انکار و اجتناب از آن به عنوان یک رفتار ناسالم موجب ایجاد بیماری‌های روحی مثل خودخوری و افسردگی خواهد شد

2- گم‌گشتگی

زمانی که ما احساس خود نسبت به جهت‌ها و مسیرها از دست بدهیم می‌فهمیم که گم شده‌ایم. اغلب در چنین شرایطی ذهن ما بیشتر به لحظه حال و همین‌طور غرایزمان توجه می‌کند. اگر برای شما هم پیش آمده باشد که در شهری بزرگ یا در کشوری بیگانه گم شده باشید، به احتمال زیاد در حین جست‌وجو برای یافتن راه درست چیزهای هیجان‌انگیز زیادی کشف کرده‌اید.

احساس گم‌گشتگی و پیدا کردن راه‌های جدید در زندگی هم درست از همین قانون تبعیت می‌کند. بدانید که در طول زندگی این خود سفر است که اهمیت دارد و در شرایطی که به اجبار مسیری را می‌پیمایید یا گم می‌شوید، چیزهایی در خصوص قابلیت‌ها و توانایی‌های خودتان کشف می‌کنید که حیرت‌آور است. احساس گمشدگی، بدان معنی نیست که برای همیشه با کمبودی عظیم مواجه خواهید بود بلکه شاید آغازی برای بدست آوردن چیزهای تازه و تجربه مسیرهای جدید زندگی باشد.

۳- گریه کردن

گریه کردن مثل خشم پاسخ طبیعی بدن به شرایطی خاص است. اگرچه گروه اقلیتی از افراد وجود دارند که همیشه آماده گریه کردن هستند و البته این گروه ممکن است در زمره بیماران افسرده باشند. لحظاتی که ما را به اشک ریختن وامی‌دارد لزوما دقایق سخت و دردناک زندگی نیستند و گاه گریستن می‌تواند پاسخ بدن به یک هیجان و یا شادی عمیق باشد. یک انسان سالم در رویارویی با موقعیت‌های ناخوشایند نیاز به گریه کردن، شیون کردن و عزاداری دارد که موجب می‌شود روح و روان از بند انرژی‌های منفی آزاد شود.

پنهان کردن این واکنش و بروز ندادن احساست منفی و ناراحتی‌ها طی سال‌ها موجب مشکلات روحی و به تبع آن مشکلات جسمی خواهد شد. شاید یکی از دلایلی که متوسط طول عمر زن‌ها از مردان بیشتر است همین بروز احساسات راحت‌تر چه به حالت شادی و چه به حالت اندوه و سوگواری باشد.

با گریستن شما شخصیتی نرم‌تر و ملایم‌تر از خودتان بروز می‌دهید و البته به اطرافیان خود این سیگنال را می‌دهید که دچار غم و اندوه هستید و البته برای غالب افراد دیدن فردی که اندوه خود را بروز می‌دهد بسیار جذاب‌تر از فردی است که در هیچ موقعیتی حتی یک قطره اشک نمی‌ریزد.

۴- تنها بودن

اگر چه ممکن است تنهایی در دید کلی موقعیتی منفی باشد اما اغلب بدان معنی است که شما از فعالیت‌های غیر لازم و گاه مخرب اجتماعی جدا شده‌اید و به سطح عمیق‌تری از درونیات خود شیرجه زده‌اید. هرچند که در شرایطی افرادی که بیش از حد اوقات خود را در تنهایی می‌گذرانند ممکن است منزوی شوند و آسیب‌های روحی دیگری در کمین‌شان باشد اما در نگاهی دیگر در نظر داشته باشید که تنهایی به عنوان بخشی از مسیر موفقیت در زندگی هنرمندان، نویسندگان و متفکران منشا الهام و کشف مسیر خلاقیت بوده است. گاهی برای تمرکز بیشتر نیاز دارید که محرک‌های خارجی خودتان را خاموش کنید.

اگر نیاز دارید که تنها باشید، این حس خود را بپذیرید و به آن احترام بگذارید. یک پیاده‌روی تک نفره و یا یک طبیعت‌گردی تنها گاهی سالم‌ترین رفتاری است که می‌‎توانید در حق خودتان انجام دهید تا از نظر احساسی تجدید قوا کنید و مسیر صحیح زندگی را با انرژی بیشتر در پیش بگیرید.

۵- گوش نکردن

از دید روابط اجتماعی شاید گوش ندادن به حرف اطرافیان فعلی غیرمودبانه و حتی متکبرانه است، اما گاهی در مقابل پیشنهادات و نظرات اطرافیان لازم است که به صدای درون خود گوش دهید تا به شهود برسید.

پایبندی به یک دیدگاه و برنامه مشخص و قوی، گاهی مستلزم صرف‌نظر کردن و نشنیده گرفتن تمام صداهایی است که ایده‌های شما را درک نمی‌کنند و یا در راستای هدف و دیدگاه شما نیستند. به خودتان اعتماد داشته باشید و بدانید اگر شما را مدام نصیحت می‌کنند ممکن است دلایل خوبی برای گوش نکردن به آن‌ها داشته باشید.

در مواردی گوش نکردن و پیروی نکردن از دیگران می‌تواند نشانه‌ای از سطح بصیرت و بلوغ فکری فرد باشد قاعدتا نظر شما هم نسبت به فردی که هر حرفی را که می‌شنود می‌پذیرد و آن را دنبال می‌کند مثبت نخواهد بود. آن‌چه را که می‌شنوید تحلیل کنید و در آخر به ندای درون خود اطمینان کنید و بر روی مسیر خود گام بردارید.

۶- تبعیت نکردن از قواعد و قوانین معمول

گاهی شکستن قوانین می‌تواند زندگی شما و حتی زندگی دیگران را بهبود بخشد. حقیقت آن است که قوانین توسط انسان‌ها وضع شده‌اند و هرگر نمی‌توانند صد در صد کامل و حتی درست باشند. در شناخت و پیروی از هر قانونی به توانایی و عقلانیت خود اعتماد کنید تا که چرایی و صحت آن قانون برای شما محرز شود.

بیشترین نوآوری‌ها و بدعت‌ها در هنر، علم و جامعه درست زمانی اتفاق افتاده است که فرد یا گروهی تصمیم گرفته‌اند رعایت قانون یا مرز خاصی را متوقف کنند و یا آن که قانونی را به چالش بکشند تا عدم صحت آن را اثبات کنند. تاریخ و تمدن هر کشور پر از انسان‌های ماندگاری است که در برابر قوانین چندین و چند ساله قد علم کردند تا جامعه و دنیا را بهتر کنند.

۷- وصله ناجور بودن

وصله ناجور بودن در هر جمعی و هر شرایطی می‌تواند دردناک و زشت باشد، بخصوص اگر در دوران نوجوانی تجربه شود. اما از سوی دیگر وصله ناجور بودن می‌تواند به این معنی باشد که شما فردی متفاوت و نوآور هستید که ممکن است چیزی برای ارایه داشته باشد که فراتر از تمام معیارهای موجود باشد.

این که ما اصطلاحا به جمع اطرافیان‌مان «می‌خوریم» در واقع به این معنا است که تفکرات، احساسات و حتی تصورات‌مان با اطرافیان همخوان است. بیرون رفتن از محدوده انتظاراتی که دیگران از ما دارند، ما را تبدیل به یک وصله ناجور می‌کند و در عین حال می‌تواند ما را به اکتشاف در مرزهایی فراتر از آن‌چه به صورت عمومی پذیرفته شده و مقبول است ببرد. و این محدوده‌های ناشناخته زمین‌هایی مستعد برای رشد و نمو ایده‌های تازه و مکانی مناسب برای یافتن راه‌های جدید تفکر و دست‌یابی به نوآوری است.

آینده همیشه در برابر گذشته یک وصله ناجور است. پس آن‌چه هستید را پاس بدارید حتی اگر از دید اطرافیان یک وصله ناجور هستید. به این فکر کنید که خلاقیت شما ممکن است منجر به ظهور راه‌هایی شود که دیگران از آن تبعیت کنند.

منبع: یک پزشک

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟ بلی خیر
امتیاز مطلب: 100%

تبلیغات در ویکی پلاست

دیدگاه خود را بنویسید

فرستادن دیدگاه

پربازدیدترین شرکت ها

پربازدیدترین محصولات

ویدیوهای آموزشی

همه حقوق این سایت متعلق به ویکی پلاست است طراحی و اجرا: نگاه حرفه ای
قیمت بازار اشتراک قیمت کانال تلگرام تبلیغات
کامپاند پلی‌کربنات: نسوز، الیاف دار، رنگی، سفارشی و ... قیمت بازار قیمت جهانی تلگرام واتس اپ تبلیغات
ویکی پلاست
سلام خوش اومدید
ویکی پلاست، خرید و فروش مواد اولیه نداره
چطور می تونم کمک‌تون کنم؟