در تازهترین نشست «گفتوگو و توسعه» مطرح شد؛
از دسترفتههای تحریم

به گزارش ویکی پلاست به نقل از دنیای اقتصاد، زندگی در ایران، سالهاست به شکلی عمیق، با آنچه پشت درهای بسته دیپلماسی میگذرد، گره خورده است. تحریم و گفتوگو، تهدید و توافق؛ واژههایی که شاید در اخبار سیاسی شنیده شوند، اما سایهشان را بر قیمت برنج و اجارهخانه میتوان دید.
در تازهترین نشست «گفتوگو و توسعه» با عنوان اقتصاد ایران در سایه مذاکرات، چهار چهره باتجربه اقتصاد، دیپلماسی و سیاست به گفتوگو نشستند تا این پرسش را پیش بکشند که مذاکره با اقتصاد ایران چه کرده و از مسیر رفته، چه میتوان برای آینده آموخت؟
نخستین سخنران، حسین سلاحورزی، رئیس سازمان ملی کارآفرینی ایران بود؛ کسی که روایتش از تحریمها، شبیه یک داستان پرکشش است؛ داستان رنج، روایت مافیا و حقیقتی تلخ درباره میلیاردها دلار ازدسترفته.
تحریم؛ روایت یک خسارت چندلایه
«تحریمها با ما زاده شدهاند.» این را حسین سلاحورزی میگوید، وقتی از ابتدای انقلاب تا امروز، یک خط ممتد فشار و محرومیت را ترسیم میکند. او معتقد است که اگرچه تحریمها از همان ابتدا بودند، اما فشار واقعی زمانی آغاز شد که مسیرهای درآمدی و مالی کشور، بهطور همزمان بر اثر تحریمهای اولیه و ثانویه مسدود شد.
از سال ۱۳۹۰، تحریمها وارد مرحلهای تازه شدند؛ اما به گفته سلاحورزی، اتفاق تلختر، انکار آنها بود. «عدهای از بیخ و بن انکار میکردند که تحریم اثری دارد.» گروهی هم عملا از این وضعیت سود بردند؛ هم در داخل و هم در سطح بینالملل.
آمارها گویای فاجعهاند: بهاستناد پژوهش اتاق بازرگانی، ایران طی سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۲ بهطور میانگین سالانه ۱۰۱میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی را از دست داده است. این یعنی هر ایرانی، هر سال حدود ۱۲۰۰دلار درآمد از دست داده است؛ عددی که خسارت تحریمها را با هزینه جنگ هشتساله قابل مقایسه میکند.
او در ادامه با مقایسهای دقیق بین ایران و ترکیه، نشان میدهد، در حالی که درآمد سرانه ایرانیان به سطح سال ۱۳۹۰ برگشته، ترکیه در همین مدت بیش از دوبرابر رشد کرده است.
این همه فقط اعداد نیستند: تحریمها، به گفته سلاحورزی، ۳۰میلیون نفر را به جمعیت فقرا افزودهاند و تا زمانی که تحریمها باشند، هر اقدام اصلاحی دولت با ریسک و آسیبپذیری همراه خواهد بود. او با مرور چهار مقطع کلیدی، آغاز تحریمها، اجرای برجام، بازگشت فشار حداکثری در دوره ترامپ و دوره بیسرانجام مذاکرات نشان میدهد که رشد اقتصادی ایران هر بار تابعی مستقیم از سطح و نوع مذاکره بوده است؛ از افت منفی در شروع تا رشد مثبت در برجام، افت دوباره در دوره ترامپ و جهش موقتی پس از کرونا به لطف افزایش قیمت نفت.
توسعه بدون تجارت، مسیر بسته است
عباس آخوندی، وزیر اسبق راه و شهرسازی، بحث خود را با نگاهی تاریخی آغاز میکند؛ نگاهی که نشان میدهد چگونه ایران از رقبای منطقهایاش در مسیر توسعه عقب مانده است: «در سال ۱۹۸۰، تولید ناخالص داخلی ایران، ترکیه و عربستان تقریبا برابر بود؛ هر کدام حدود ۱۰۰میلیارد دلار.
اما امروز، ترکیه از مرز ۱۱۲۰میلیارد دلار گذشته است، در حالی که ما تنها به ۴۰۴میلیارد دلار رسیدهایم.» او این فاصله را فقط یک عدد نمیداند، بلکه نشانهای روشن از کاهش سطح رفاه مردم ایران میبیند و میگوید: «اگر بخواهیم صرفا سر اعداد و ارقام بحث کنیم، تکلیف مشخص است.
اما آنچه مهمتر است، معنای این اعداد برای زندگی واقعی مردم است.» به باور آخوندی، عامل کلیدی این عقبماندگی، ناپایداری و عدمقطعیت است؛ ویژگیای که در سالهای تحریم به اوج رسیده است.
«وقتی ندانید فردا چه اتفاقی میافتد، میتوانید قمار کنید، اما نمیتوانید تجارت کنید. این عدمقطعیت هزینه مبادله را بالا برده، رقابتپذیری تاجر ایرانی را کاهش داده و سهم مهلک آن را در نرخ رشد سرمایهگذاری میبینیم.»
او تاکید میکند که اگرچه آمار نشان میدهد از سال ۱۳۹۰ نرخ رشد سرمایهگذاری منفی شده، اما این روند نزولی از سالها قبلتر آغاز شده و از آن زمان بهتدریج به نقطه صفر و سپس منفی رسیده است.
با اینحال، آخوندی تنها راه نجات را چنین برمیشمرد: «اگر از من بپرسید که استراتژی توسعه ایران چه میتواند باشد، پاسخم این است: فقط و فقط تجارت. البته نه صرفا صادرات و واردات؛ بلکه تجارت بهمعنای پیوستن به زنجیره ارزش جهانی، حضور در بازار خدمات، تولید و رقابت منطقهای.» او حتی پیشنهاد میدهد که اتاق بازرگانی ایران تنها یک شعار داشته باشد: تجارت.
آخوندی در بخش دیگری از سخنانش، به مسائل کلانتری نیز اشاره میکند: «تحریمها نهتنها باعث از بین رفتن فرصتها شدهاند، بلکه نهاد تجارت در ایران را هم مختل کردهاند. از سال ۱۳۸۴ به بعد، تاجر قانونمند و درستکار در ایران، با موانع جدی عملکردی روبهرو شد.
این یکی از فجایع بزرگ اقتصادی ماست.» اما مهمتر از آن، به گفته او، یک سوءتفاهم سیاسی است که باید تصحیح شود: «ما طوری بحث میکنیم که انگار تحریم اجتنابناپذیر بوده؛ در حالی که از نظر من، این حرف نادرست است. تحریم تا حد زیادی قابل اجتناب بود.
کافی است ببینیم که تا سال ۱۳۸۴، با وجود جنگ و بحرانهای مختلف، ایران حتی یک قطعنامه از شورای امنیت سازمان ملل نگرفت؛ اما از سال ۱۳۸۵ به بعد، مسیر متفاوتی را رفتیم.» در نهایت، آخوندی هشدار میدهد که حتی اگر فردا توافقی حاصل شود، مشکلات اقتصادی ایران حل نمیشوند: «کسری بودجه که حالا به حدود ۵۰درصد کل بودجه رسیده، پابرجاست و تا وقتی این کسری کاهش پیدا نکند، کاهش تورم هم ممکن نیست.»
آخوندی در پایان صحبتهایش به یک واقعیت مهم در روابط بینالملل اشاره میکند؛ اینکه مذاکره، انتخاب نیست، اجبار است. او میگوید: «نه آمریکا میتواند مذاکرات را تعطیل کند (با وجود تمام حرفهای تندی که میزنند) و نه ایران. اما این الزام به مذاکره، لزوما بهمعنای رسیدن به یک توافق خوب نیست. با اینحال، میز مذاکره ترکشدنی نیست و در نهایت، طرفین مجبور خواهند شد توافق را بهسوی یک توافق جامع سوق دهند.
دوگانه دیپلماسی و اجبار
رحمان قهرمانپور، کارشناس سیاست بینالملل، با یک خاطره تاریخی روایت خود را آغاز میکند: «مهرماه ۱۳۸۲ بود که خبر افشای فعالیتهای هستهای نطنز از شبکه CNN پخش شد. در آن زمان، حدود ۴۰کشور در جهان برنامه هستهای داشتند، اما اغلب آنها مجبور به توقف شدند. در نهایت، تنها چند کشور باقی ماندند؛ دو مورد مهم آنها برزیل و آرژانتین بودند. تنها عاملی که باعث توقف برنامههای هستهای آنها شد، نه فشار بینالمللی بلکه بحران اقتصادی داخلی بود.»
از نظر قهرمانپور، مساله هستهای ایران نهتنها پیچیده است، بلکه در انحصار قدرتهای بزرگ قرار دارد. «دلیل حساسیت بالای این پرونده، ارتباط مستقیم آن با امنیت بینالملل است. پیمان NPT تنها معاهدهای است که مستقیما با امنیت جهانی گره خورده است. اگرچه همه کشورها حق بهرهگیری از انرژی هستهای را دارند، اما این حق خودکار نیست. آژانس باید تشخیص دهد که یک کشور در مسیر ساخت بمب حرکت نمیکند.»
به گفته قهرمانپور، تیم ترامپ همچنان معتقد است ایران چارهای جز توافق ندارد. «در چند دور مذاکره اخیر، آمریکا بارها انعطاف نشان داده که این نشانه انگیزه برای رسیدن به توافق است.»
او سپس به سمت ایران نگاه میکند: «ایران از نظر فنی امکان عبور از غنیسازی صفر را دارد. همچنین پیشنهادهایی روی میز دارد که نشان میدهد دنبال ساخت سلاح نیست. از طرفی، شرایط داخلی و وابستگی اقتصاد به نتیجه مذاکرات باعث شده است تا عدمتوافق برای ایران نیز دشوار باشد.» از نگاه او، ایران نیز مانند طرف مقابل، مذاکره را ترکنکردنی میداند.
اما یک خطر بزرگ همچنان در کمین است: «اگر توافقی حاصل نشود و گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی منتشر شود، ممکن است مکانیزم ماشه فعال شود؛ یعنی ارجاع تخلف ایران به شورای امنیت و بازگشت خودکار تحریمها.»
در پایان، قهرمانپور میگوید: «برای جلوگیری از چنین سناریویی، ممکن است ایران حتی به تعلیق موقت غنیسازی تن دهد؛ چون حفظ میز مذاکره، برای هر دو طرف ایران و آمریکا اجتنابناپذیر شده است.»
سوءظنهای متقابل؛ چشمانداز گنگ، انتظارات بلند
محمدحسین عادلی، رئیسکل اسبق بانکمرکزی و دیپلمات پیشین وزارت خارجه، تحلیل خود را با یک نکته کلیدی آغاز میکند: «برای پیشبینی آینده مذاکرات، باید دقیقا بدانیم در واشنگتن چه میگذرد.» عادلی به سند تهدیدهای امنیت ملی آمریکا اشاره میکند؛ جایی که سهکشور بهروشنی بهعنوان تهدیدهای اصلی ایالاتمتحده نام برده شدهاند: چین، روسیه و ایران.
در این چارچوب، ایران بهعنوان کشوری دیده میشود که در بلوک غیرهمسو با آمریکا قرار دارد؛ کشوری که باید با آن مقابله کرد، نه همکاری. اولویت راهبردی واشنگتن، بهویژه در بخشهایی از نهاد حاکمه آمریکا، این است که تهدید فوری برنامه هستهای ایران مهار و حذف شود. بعد از آن، شاید صحبت از تعامل شود، شاید هم نه. عادلی تاکید میکند که در میان نخبگان و نهادهای قدرت در آمریکا، نگاهها به ایران عمدتا بدبینانه است.
«اقلیتی هستند که میگویند میتوان با ایران تعامل کرد، اما آنها صدای غالب نیستند.» با این حال، ترامپ در این معادله استثناست. عادلی شخصیت ترامپ را چنین توصیف میکند: «او فردی خودشیفته، دمدمیمزاج و علاقهمند به کارهای بزرگ و غافلگیرکننده است. یکی از این کارها میتواند توافق با ایران باشد؛ نه از سر علاقه، بلکه برای ثبت در تاریخ.»
اما سوی دیگر ماجرا نیز پیچیدگی خاص خود را دارد. در ایران، آمریکا نماد دشمنی تثبیتشدهای است؛ یک تصویر جمعی که حتی اگر تغییر هم کند، زمانبر خواهد بود. عادلی میگوید: «هر دو طرف -ایران و آمریکا- نگاه مثبتی به یکدیگر ندارند. اما مساله این است که تخاصم فعلی، دیگر منافع هیچیک را تامین نمیکند. هردو در پی آن هستند که هزینههای این درگیری را کاهش دهند، حتی اگر صلح و دوستی واقعی هدف نباشد.»
به باور عادلی، برخلاف امیدی که بخشی از جامعه ایران مردم و فعالان اقتصادی به مذاکرات بستهاند، فاصلهای جدی میان انتظارات و واقعیت وجود دارد. «نمیتوان خود را برای یک اتفاق بزرگ آماده کرد؛ چراکه فعلا نشانههایش دیده نمیشود.»
اقتصاد ایران میان الزام و امید
در فضای پرتناقض امروز، مذاکره نه امتیازخواهی است و نه عقبنشینی؛ بلکه راهی برای مدیریت یک واقعیت پیچیده است. آنچه از مجموع روایتها برمیآید، این است که اقتصاد ایران دیگر تاب تعلیق ندارد. اگرچه رسیدن به توافقی جامع همچنان دور از دسترس است، اما حفظ کانال مذاکره و کاستن از فشارهای سیاسی و اقتصادی، میتواند راهی برای تنفس اقتصاد و جامعه باز کند.
از یکسو، واقعگرایی در سیاست خارجی میتواند فضا را برای کاهش نااطمینانیها و احیای مسیر توسعه فراهم کند و از سوی دیگر، افراط در امید یا بدبینی، تنها بر ریسکها خواهد افزود.
آنچه اکنون پیشروی ایران است، نه یک انتخاب ایدئولوژیک، بلکه یک تصمیم راهبردی است: بازگشت به بازی اقتصاد جهانی یا ادامه بازی به تنهایی.
ویکی پلاست | مرجع بازار صنعت پلاستیک
دیدگاه خود را بنویسید
پتروشیمی ها
- آبادان
- آرتان پترو کیهان
- آریا ساسول
- اروند
- امیرکبیر
- ایلام
- Hyosung Topilene
- Ismail Resin Limited
- Reliance Industries Limited - هند
- بانیار پلیمر گنبد
- بندرامام
- پارس
- پتروپاک مشرق زمین
- پلی استایرن انبساطی سهند
- پلی استایرن انتخاب
- پلی اکریل ایران
- پلی پروپیلن جم (جم پیلن)
- پلی نار
- پلیمر کرمانشاه
- تبریز
- تخت جمشید
- تخت جمشید پارس
- تندگویان
- توسعه پلیمر پادجم
- توسعه پلیمر پادجم
- توسعه پليمر پاد جم
- تولیدی پلاستیک ایسین
- جم
- خوزستان
- دی آریا پلیمر
- رجال
- شازند
- غدیر
- قائد بصیر
- قیام نخ
- کردستان
- گلپایگان
- لاله
- لرستان
- مارون
- محب بسپار ایده گستر
- محب پلیمر قم
- مهاباد
- مهر
- میاندوآب
- نوید زرشیمی
- هشت بهشت کیش
- هگمتانه