اگر این بنزین موجب مصرف غیر بهینه و افزایش مصرف میشود، ارز ۲۸ هزار تومانی نیز به همین گونه عمل میکند. این بنزین شوتیهای خود را ایجاد میکند، و این ارز رانتهای خود را، که البته حمل و نقل ارز رانتی برخلاف حمل و نقل شوتیهای بنزین دیده نمیشوند. این خبر را بخوانید:
«اتشنشانی کرمان: حوالی ساعت ۳ بامداد در خانه ای پر از بنزین قاچاق انفجار شدیدی رخ داد که صدای آن در بیشتر مناطق کرمان شنیده شد. به بیش از ۲۰ خانۀ اطراف و ۵ خودرو آسیب رسید.»
بدتر از این را هم در ارز ۲۸۰۰۰ تومانی داریم.
کشوری که روی منابع پایدار انرژی خوابیده و یکی از بزرگترین پالایشگاه جهانی را داشته است، اکنون به جایی رسیده که مقام نفتی آن هشدار داده که در تیرماه مصرف روزانهٔ بنزین به ۱۲۰ میلیون لیتر در روز رسید، درحالیکه پالایشگاههای کشور تنها ۱۰۷ میلیون لیتر بنزین تولید کردند و ۱۳ میلیون لیتری که بیشتر مصرف شد، از روی اجبار، از ذخایر سوخت برداشت شد.
در حال حاضر در ایران با ۸۵ میلیون نفر جمعیت به اندازه یک کشور ۲۵۰ میلیون نفری سوخت تولید میشود. برای تأمین افزایش تقاضای سوخت نه پول و امکانات برای ساخت و توسعه پالایشگاههای کنونی وجود دارد و نه حتی در صورت وجود منابع مالی، ساخت پالایشگاه یکشبه امکانپذیر است.
با این وضعیت ما همچنان خودروهایی تولید میکنبم که حداقل مصرف آنها در بهترین شرایط ۱۱ لیتر در ۱۰۰ کیلومتر است؟ چرا؟ فقط به این دلیل که سیاستگذاران کشور یا نمیتوانند یا نمیخواهند در برابر علم اقتصاد و عقلانیت سیاسی و مدیریتی تسلیم شوند. به طور قطع عدهای از آنان نمیخواهند چنین کنند، زیرا بقای خود را در ادامه این سیاستها میدانند. عدهای نیز هستند که میخواهند تغییر سیاست دهند، ولی نمیتوانند، چون ملتزم به تبعات تغییر سیاستها نیستند.
به مردم اعتماد ندارند، چون میدانند مردم هم به آنان اعتماد ندارند. آنان که از درون ساختار سیاسی و در جریان سال ۱۳۹۸ علیه افزایش قیمت بنزین موضعگیری کردند و آن فجایع بروز کرد، امروز نمیتوانند به راحتی آن ماجرا را فراموش کنند، در نتیجه هر روز درگیر چگونگی حل مسأله انرژی هستند. امروز بنزین، فردا برق، پس فردا گاز و گازوییل.
جالب اینکه اگر هم با تن دادن به یک بحران آن را به طور موقتی حل کنند، راه حلی ناقص است که دو باره به سرعت روز از نو، روزی از نو، خواهد شد. همچنان که در جریان ارز ۴۲۰۰ شاهد بودیم که آن را تبدیل به ارز ۲۸ هزار تومانی کردند، که باز هم ۲۰ هزار تومان با قیمت آزاد ارز اختلاف قیمت دارد. بنابراین اصلاحات قیمتی را هم در چارچوب قیمتگذاری حل میکنند و نه در چارچوب تغییر نگاه.
مثل این که جراح نیمی از توده سرطانی را بردارد و نیم دیگرش را بگذارد باشد. روشن است که توده باقیمانده دوباره متاستاز خواهد کرد. این اصلاحات نیز ناشی از فشار کمبود منابع مالی است، و اگر از طریق صادرات نفتی کمبودی نداشته باشند، اقدام به تغییر قیمت نیز نمیکنند.
چرا این دور باطل همچنان ادامه دارد؟ و جز مدت کوتاهی فقط در دولت اصلاحات آن هم در باره ارز و نه حتی انرژی درست شد، سپس در دولتهای بعدی قیمتگذاری کالاها و به طور مشخص ارز و انرژی همچنان ادامه یافته است؟
این مسأله ناشی از ضعف شناختی نیست. حتماً شنیدهاید که رییس مجلس نیز اخیراً نسبت به مصرف انرژی بالا در کشور هشدار داده است که به طور ضمنی در ارتباط با قیمتگذاریهای دستوری بوده، و حتی تغییرات قیمتی را از مصادیق تصمیمات سخت دانسته است. پس همه دستاندرکاران دولتی خیلی خوب میدانند که این سیاستها نادرست و زیانبار است. همچنین میدانند که قابل دوام نیز نیست، و دیر یا زود به بنبست میرسد و باید از روی ناچاری آن را تغییر دهند.
پس چرا این سیاستها ادامه پیدا میکند؟ پاسخ این پرسش اقتصادی نیست، بلکه سیاسی است. تارهای سیاسی که در فضای عمومی ایران تنیده میشود و با آن مخالفان خود را به تور میاندازند، دیر یا زود گریبان خودشان را گرفته و به دام میاندازد.
نمونههای این رفتار فراوان است. از جمله در سیاست خارجی؛ همگان شاهد هستیم که چگونه علیه برجام یا گفتگو با آمریکا داد سخن میدادند و همه را متهم به خیانت میکردند، اکنون برای آزاد شدن مشروط اموال ایران در ازای آزادی چند نفر ایرانی، جشن و پایکوبی میکنند.
آن هم پولهایی که فقط مجبورند با هزینههای فراوان تبدیل به ارزهای مورد قبول کرده و سپس کالاهای محدودی را خریداری نمایند، در حالی که در برجام تمام پولهای ایران به صورت نقد و بدون هیچ قید و شرطی تحویل ایران شد. جالب اینکه یکی از نفع برندگان اصلی آن آزادسازی پولهای ایران نیز همین جماعت بودند!
اکنون در موضوع بنزین گیر کردهاند. آنان که ماجرای ۱۳۹۸ را تشدید کردند، اکنون نمیدانند با چه منطقی باید از افزایش قیمت بنزین دفاع کنند؟ مشکل آنان این است که راههای عجیب و غریب دیگری را پیش گرفتهاند. راههایی مثل محدودیتها در زدن بنزین، راههایی که جز دردسر برای مدیریت و مردم هیچ نتیجه مثبت دیگری ندارد. و بدیعترین راهکار آقای وزیر برای مدیریت مصرف بنزین تنظیم باد لاستیک و موتور خودرو است!
راهحل چیست؟ راهحل بازگشت به مردم و جامعه است. باید فهمید با حذف دیگران نمیتوان هیچ ایده مثبتی را پیش برد. چرا؟ به این دلیل ساده که اگر این طرحها مثبت و مفید و کارساز است حتماً مردم آن را انتخاب میکنند و نیازی به حذف دیگران نیست، و در یک رقابت سالم برنده میشوید.
ولی چون میدانند که قادر به اثبات مفید و کارساز بودن طرحهای خود نیستند، راهی جز حذف مردم و رقابت با دیگران ندارند. پس حذف مردم موجب میشود که دست خودشان برای اتخاذ سیاستهای به قول رییس مجلس سخت بسته شود حتی اگر مجبور به اتخاذ آنها باشند.
فعلاً آنان درگیر قانون حجاب هستند تا بعد ببینیم، وضعیت ارز و انرژی و آب و کار و مسکن و آموزش و دانشگاه و بهداشت و دارو و حقوق بازنشستگان و فرزندآوری و فقر و روابط خارجی... به کجا میرسد؟
عباس عبدی
منبع
ویکی پلاست | مرجع بازار صنعت پلاستیک
دیدگاه خود را بنویسید
پتروشیمی ها
- آبادان
- آرتان پترو کیهان
- آریا ساسول
- اروند
- امیرکبیر
- ایلام
- Hyosung Topilene
- Ismail Resin Limited
- Reliance Industries Limited - هند
- بانیار پلیمر گنبد
- بندرامام
- پارس
- پتروپاک مشرق زمین
- پلی استایرن انبساطی سهند
- پلی استایرن انتخاب
- پلی اکریل ایران
- پلی پروپیلن جم (جم پیلن)
- پلی نار
- پلیمر کرمانشاه
- تبریز
- تخت جمشید
- تخت جمشید پارس
- تندگویان
- تولیدی پلاستیک ایسین
- جم
- خوزستان
- دی آریا پلیمر
- رجال
- شازند
- غدیر
- قائد بصیر
- قیام نخ
- کردستان
- گلپایگان
- لاله
- لرستان
- مارون
- محب بسپار ایده گستر
- محب پلیمر قم
- مهاباد
- مهر
- میاندوآب
- نوید زرشیمی
- هشت بهشت کیش
- هگمتانه