wikiplast.ir
چرا به دوسال آینده میتوان امیدوار بود؟
گفته میشود نظام کهنه شده و به آخر رسیده و این اعتراضات صدای شکستن ارکان نظام سیاسی است. یا گفته میشود ایران در حال ورود به دورهای از فروپاشی اجتماعی و سیاسی است. یا گفته میشود ایران وارد بنبستسیاسی شده و تکلیف این بنبست را جنگ غیرنظامی ترامپ علیه ایران معلوم میکند.
من در این نوشته میخواهم از این تصویر سیاه که درباره دوسال آینده ایران ارئه میشود، فاصله بگیرم و نشان دهم چرا به آینده امیدوارم. (۱)
چرا مردم امیدوار ناامید شدهاند؟
برای دادن یک تصویر واقعگرایانه از آینده نزدیک شایسته است به این سوال کلیدی پاسخ داد که: چرا مردم ایران که در آغاز سال ۱۳۹۶ بیش از هفتاد درصدشان امیدوارانه در انتخابات شرکت کردند، در کمتر از یک سال اعتمادشان به نهادهای عمومی کم شد (بر اساس نظر سنجیها بیش از هفتاد در صد مردم نسبت به آینده ناامید شدهاند)؟ اگر علل این ناامیدی را بشناسیم بعد میتوانیم در رفع این علل کوشش کنیم و دوباره امیدوار باشیم که در انتخابات مجلس در سال ۱۳۹۸ مثل آغاز سال ۱۳۹۶ بهار سیاسی بوزد. به نظر من پنج علت زیر توضیح میدهد چرا مردم ایران در یک سال گذشته ناامید شدهاند؟
۱-عامل اول مانعتراشی بخشی از حاکمیت علیه برجام بود. پس از برجام بخشی از حاکمیت بود که نگذاشت برجام سیاسی ایران به یک رونق اقتصادی تبدیل شود. برجام خودش نتیجه موفق دیپلماسی نرمال جمهوری اسلامی بود و با ادامه همین دیپلماسی (و دنبال کردن برجام منطقهای و برجامهای دیگر) و در تعامل با سایر کشورها میشد فرایند رونق اقتصادی را تقویت کرد.
متاسفانه پس از برجام بخشی از حاکمیت مرتب از طریق صداوسیما اعلام کرد که دیپلماسی نرمال فقط برای حل هستهای بود نه برای مسائل دیگر سیاستخارجی. لذا دوباره بخشی از حاکمیت به «دیپلماسی تبلیغی-تقابلی و رسالتی» خود بازگشت و برای اینکه در این مساله شکی در میان افکار عمومی مردم ایران و جهان ایجاد نشود، در آزمایشهای موشکی (که البته برای دفاع از کشور لازم است) روی آن به عبری اهداف دیپلماسی رسالتی را منعکس کرد و صداوسیما هم آنرا تبلیغ میکرد. در شرایطی اقدام مذکور صورت گرفت که جامعهمطالباتی و جنبشی ایران به شدت نیازمند یک فرایند رونق و توسعه اقتصادی بود و حسن روحانی وعده این رونق را هم در انتخابات ۱۳۹۲ و هم در انتخابات ۱۳۹۶ داده بود. ولی بخشی از حاکمیت با بازگشت به «دیپلماسی رسالتی» موتور اقتصادی تغییر اقتصادی دولتروحانی را از کار انداخت.
۲-عامل دوم شاهکار خود دولت روحانی بود! روحانی در شعارهای انتخاباتی ۱۳۹۶ خیلی آوانگارد و امیدوارانه ظاهر شد و حتی سقف انتظارات اصلاحطلبان را نیز در نوردید و از مردم پاداش آنرا گرفت و شش میلیون بیشتر از نوبت قبل از مردم رای گرفت (بیستوچهار میلیون رای).
ولی پس از این پیروزی چشمگیر دولت روحانی دو خطای عمده و استراتژیک انجام داد. اول اینکه ارتباط خود را هم به لحاظ گفتمانی و هم به لحاظ تشکیلاتی با پایگاه رایش قطع کرد. بعنوان مثال واعظی شخصیت متعهد و محترمی است ولی اساسا فرد مناسبی برای اتصال پایگاه رای روحانی با روحانی نبود و نیست.
خطای دوم روحانی که در ربط با خطای اول است این بود که یک تیم ضعیف اقتصادی و سیاسی را دور خود چید و جهانگیری را عملا به حاشیه راند.
نوبخت آن فردی نبود که حتی بتواند درباره مشکلات اقتصادی کشور با مردم حرف بزند چه برسد که بتواند آنرا حل کند. او فردی نبود که به مردم اطمینان بدهد که مبارزه دولت با رانتخواری جدی است. روحانی وزیر کشوری را بکار گرفت که روزبروز استانداریها آن ضعیفتر شدند.
روحانی با این دو خطایش امید هزاران کمپینر انتخاباتی خود را ناامید کرد و به تدریج این ناامیدی به مردم ریزش کرد و آنگاه روحانی بدون قدرت اجتماعی در برابر دولت موازی، که مسلح به دیپلماسی ضدتوسعهای و رسالتی بود، قرار گرفت.
۳-عامل سوم بدعهدی نتانیاهویی ترامپ علیه ایران بود. ترامپ با حمایت نتانیاهو و دلارهای بنسلمان بطور یک طرفه از برجام خارج شد و یک جنگ تمام عیار روانی و اقتصادی علیه ایران به راه انداخت.
لذا برنامههای رونق اقتصادی دولت روحانی از دو طرف (یکی در داخل از سوی دولت موازی و یکی از خارج از سوی ائتلاف شیطانی ترامپ) ضربه خورد و عقیم ماند. قیمت دلار به سرعت از دو برابر گذشت و به بیثباتی معیشتی مردم دامن زد و مردم را ناامید کرد.
۴-عامل چهارم نیروی سیاسی مالباختگان علیه دولت روحانی بود و به اعتراضات دامن زد. سالها است که ایران با ناراضیان اقتصادی روبرو است ولی قصه مالباختگان موسسات اعتباری از نوع دیگر بود. این موسسات متعلق به کسانی بود که به اصطلاح خودی و مکتبی بودند (مثل جناب میرعلی در صندوق ثامن).
این موسسات چون خودی و نظارت ناپذیر بودند با دادن وعده سود بیشتر توانسته بودند که ودیعههای سه میلیون نفر از مردم را جذب کنند. این موسسات در زمان احمدینژاد شکل گرفته و پروار شده بودند. این موسسات با سیاست شفاف سازی بانک مرکزی در دوره روحانی پوکیدند و سه میلیون مالباخته و متصل به نیرویهای مکتبی به صف معترضین پیوستند.
اساسا موتور محرک اعتراضات دیماه ۱۳۹۶ همین نیرو بود که در مشهد این اعتراضات را علیه روحانی کلید زد ولی به سرعت این اعتراضات نه در برابر روحانی که در برابر نظام قرار گرفت و به ناامیدی مردم از حاکمیت کمک کرد.
۵-عامل پنجم ناامیدی مردم در این یک سال «نمایش سیاهی» در فضای آنلاین و نمایش سیاهی از سوی رسانههای ماهوارهای (که دنبال تغییر رژیم اند) بود.
به بیان دیگر چهار عامل فوق زمینههای عینی ناامیدی را فراهم کردند ولی عامل پنجم این نامیدی مردم را در بوق کرد. در این تبلیغات سیاسی راست و دروغ مخلوط شد و سیاهنمایی درباره نه فقط دولت روحانی یا درباره حاکمیت بلکه درباره هرنیروی فعال مدنی در جامعه مد شد و جامعه بیپناه و ناامید را ناامیدتر کرد.
(اجازه بدهید برای روشن شدن بحث اشارهای به کارنامه نیروهای سرنگونیطلب در ماهوارهها و فضای آنلاین در یک سال گذشته بکنم.
در سال گذشته نیروهای سرنگونیطلب با تاسی به گزارههای راست و دروغ فقط دنبال زدن نظام جمهوریاسلامی، یا دولت روحانی یا اصلاحطلبان نبودند بلکه هر نیرویی که در جامعهمدنی آبرویی داشت سعی کردند بیآبرویش کنند. لذا نه فقط خاتمی یا تاجزاده را نواختند حتی به بازرگان، ابراهیم یزدی و خصوصا به مرحوم امیرانتظام هم رحم نکردند و همه را مزدور رژیم یا کمک کننده به رژیم خواندند.
گویی پروژه این سرنگونی طلبان این است که گویا میخواهند با عدهاب دروغگو رژیم عوض کنند! در حالی که رژیم لباس نیست که یک نیروی غیر اخلاقی بتواند آنرا عوض کند. با این همه این نیرو توانست در غیاب صداوسیمای حرفهای و مردمی در ایران به روند «نمایش سیاهی و ناامیدی مردم» کمک کند).
چرا میتوان امیدوار بود؟
اگر پنج علتی که زمینه ناامیدی مردم در یکسال گذشته بود، مورد قبول قرار گیرد آنگاه درصورتی که در این پنج عامل به شرح زیر تغییری رخ دهد روند ناامیدی میتواند به امید تبدیل شود.
۱-حاکمیت میتواند روند تخریب برجام و دولت روحانی را متوقف کند. و چون ایران در خطر است حاکمیت با قبول اصلاحات میتواند به بازگشت اعتماد مردم به نهادهای عمومی کمک کند.
واقعیت این است با افزایش اعتراضات خصوصا پس از اعتراضات بازار تهران در تیرماه ۱۳۹۷ ما شاهد تغییراتی در سیاستهای حاکمیت هستیم. مثلا صداوسیما برنامه پنجساله تخریب علیه روحانی را مقداری تغییر داده؛ مقام رهبری به شورای سران سه قوه اختیار عمل داده؛ حاکمیت در برابر افشاگریها علیه فساد مقاومت نمیکند و نمیگوید کش ندهید.
اگر همین تغییرات و اصلاحات در صداوسیما، در قوه قضائیه و در شورای نگهبان عمق پیدا کند عاملی که سبب ناامیدی مردم بود میتواند به عامل امید تبدیل شود (الان باید حاکمیت از خود بپرسد با اعمال بیست سال نظارت استصوابی چه چیزی عاید جمهوری اسلامی شده است؟
در عمل روند شایستهسالاری نحیف شده و نظام سیاسی به طور جدی با بحران کارآمدی و رانتخواری مواجه شده است. از سال ۸۰ به بعد حاکمیت قوه اجرایی کشور را در چشم مردم نحیف کرد و حالا همین تخطئه قوه اجرایی توسط بخشی از حاکمیت باعث بحران مشروعیت و کارآمدی برای کل حاکمیت شده است. در صورتی که در شرایط بحرانی کنونی حاکمیت باید معرف یکپارچگی ارکان نظام سیاسی باشد.)
۲-دولت روحانی با تغییر سیاستها و تغییر کادر خود رابطه خود را با پایگاه رأیش بازسازی کند. از کادرهایی استفاده کند که کارآمدتر، پاک از رانتخوری و به مردم نزدیک باشند. اگر روحانی چنین نکند در سه سال آینده در زیر مطالبات مردم و بدون حمایت اجتماعی قرار میگیرد و دولت موازی هم هوای دولت روحانی را نخواهد داشت.
۳- میتوان با تداوم دیپلماسی نرمال ائتلاف ترامپ را در دوسال آینده شکست داد. زیرا خود برجام نمونه موفق دیپلماسی نرمال بود. با برجام دست ایران از زیر ساتور قطعنامههای شورای امنیت بیرون آمد.
(متاسفانه صدور قطعنامهها علیه ایران در زمان احمدینژاد محصول دیپلماسی تقابلی-رسالتی بود.) خوشبختانه چند ماهی است که کل حاکمیت دیپلماسی نرمال را در دستور کار قرار داده است.
سه علامت این تغییر را نشان میدهد. اول اینکه ایران در سوریه پس از حملات اسرائیل با این کشور وارد جنگ نشد. دوم اینکه ایران از برجام خارج نشد.
سوم اینکه ایران تعامل با همه کشورها را و از آن جمله مذاکره با آمریکا را در دستور کار دارد. و تداوم دیپلماسی نرمال جمهوری اسلامی میتواند سیاست تحریمی و نابخردانه ترامپ را خنثی کند. زیرا جهان هم اینک در «کنار» برجام و دیپلماسی نرمال ایران است و ترامپ با تیم تندرو و نتانیاهویی خود در مخالفت با ایران «تنها» است.
۴-اگر حاکمیت، دولت و نیروهای جامعه مدنی دست به دست هم بدهند و صدای اعتراض مردم و جامعه مطالباتی ایران را درک کنند و نمایندگان اقشار ناراضی بتوانند با دولت به گفتگو بنشینند اعتراضات مردم خشن نخواهد شد و سرنگونیطلبان ناامید خواهند شد.
مقایسه اعتراضات دیماه ۱۳۹۶ و اعتراضات مردادماه ۹۷ نشان میدهد. تعداد شهرهای معترض از شصت شهر به بیست شهر محدود شد.
تعداد معترضان از صد هزار نفر در ده شب و در شصت شهر به بیست هزار نفر در پنجشب و بیست شهر رسید. تعداد کشتهها از بیست به یک نفر کاهش یافت. و نیروی انتظامی با انعطاف و مدیریت مدنیتری با مردم روبرو شد.
۵-«نمایش سیاهی» علیه اوضاع جامعه و حاکمیت در فضای آنلاین و رسانههای ماهوارهای در درجه اول نتیجه سیاستهای غلط خود حاکمیت است.
اگر صداوسیما به یک رسانه حرفهای و مردمی تبدیل شود؛ اگر حضور فعالان مدنی در فضاهای رسانهای کمهزینه شود؛ اگر سیاست نابخردانه بخشی از حاکمیت در تخریب اصلاحطلبان و محصورین (که در سالهای گذشته این سیاست به موازات تخریب اصلاحطلبان از سوی سرنگونیطلبان صورت گرفته) متوقف شود وضعیت عدم توازن رسانهای بهم میخورد و نیروهای امیدوارکننده از نیروهای ناامیدوار کننده پیشی خواهد گرفت.
اتفاقا اگر سیاستهای حماقتآمیز ترامپ تداوم یابد آنگاه نیروی ملیگرایی و مثبت اما خفته ایرانی بیدار خواهد شد و طومار تبلیغات نیروهای ویرانیطلب ایران را در فضای عمومی در خواهد پیچید.
جمعبندی
۱-پنج عاملی که باعث ناامیدی مردم از نهادهای عمومی شده اند با تغییر سیاست همین پنج عامل میتواند به عامل امید تبدیل شود.
۲-برخلاف تصویر تاریکی که در فضای آنلاین درباره آینده ایران ترسیم میشود، به نظر من با تغییر در پنج عامل مذکور جامعه ایران از پیچ ترامپ و تحریم عبور خواهد کرد، و اتفاقا بجای فروپاشی ایران شاهد خیزش ایران در روند توسعه همه جانبه و پایدار خواهیم بود.
۳-با تغییر در عوامل پنجگانه پیشبینی میشود یک جبهه نانوشته پنج مولفهایی (متشکل از حاکمیت، دولت، اصلاحطلبان، اصولگران، نیروهای ملی دگراندیش و محذوف) برای خنثی کردن خطر ائتلاف ترامپ تشکیل خواهد شد. این جبهه برای رویارویی با ائتلاف مخرب ترامپ از دیپلماسی نرمال (بجای دیپلماسی تقابلی و رسالتی) حمایت خواهد کرد.
۴-تا ماههای آینده همه نیروهای سیاسی خصوصا جبهه سیاسی اصلاحطلبان مطابق شرایط مطالباتی جامعه دست به بازسازی گفتمانی، سازمانی و راهبردی خواهند زد که خطوط راهنمای آن در صحبتهای اخیر خاتمی بیان شده است.
۵-امسال و سال آینده سال سختی برای جامعه، حاکمیت، دولت و جامعه مدنی ایران خواهد بود اما ایران از پیچ ترامپ با عزت عبور خواهد کرد و دوباره بهار سیاسی در انتخابات مجلس بعدی خواهد وزید. (و البته همچنان مهمترین چالشهای علنی جامعه چالشهای اقتصادی -رانتی و مهمترین چالش زیر پوستی جامعه همان نحوه گذر از مساله جانشینی و اصلاحات حقوقی خواهد بود.)
پینوشت
۱-تحلیلی که اینجا و در این نوشته ارائه میشود، عمدتا به عوامل عاملیتی اشاره دارد. این تحلیل عاملیتی البته مبتنی بر مفروضات ساختاری است ولی در این نوشته به عوامل ساختاری اشاره نمیکنم.
مثلا اینکه جامعهایران یک «جامعه مدرن و توانمند» (و البته بدقواره) است، یا اینکه جمهوری اسلامی یک رژیم پوشالی نیست اینها مفروضات من است که در این نوشته به توضیح آن نمیپردازم.
منبع: امتداد
یادداشت: حمیدرضا جلائیپور
دیدگاه خود را بنویسید
پتروشیمی ها
- آبادان
- آرتان پترو کیهان
- آریا ساسول
- اروند
- امیرکبیر
- ایلام
- Hyosung Topilene
- Ismail Resin Limited
- Reliance Industries Limited - هند
- بانیار پلیمر گنبد
- بندرامام
- پارس
- پتروپاک مشرق زمین
- پلی استایرن انبساطی سهند
- پلی استایرن انتخاب
- پلی اکریل ایران
- پلی پروپیلن جم (جم پیلن)
- پلی نار
- پلیمر کرمانشاه
- تبریز
- تخت جمشید
- تخت جمشید پارس
- تندگویان
- تولیدی پلاستیک ایسین
- جم
- خوزستان
- دی آریا پلیمر
- رجال
- شازند
- غدیر
- قائد بصیر
- قیام نخ
- کردستان
- گلپایگان
- لاله
- لرستان
- مارون
- محب بسپار ایده گستر
- محب پلیمر قم
- مهاباد
- مهر
- میاندوآب
- نوید زرشیمی
- هشت بهشت کیش
- هگمتانه